نه من نه تو

اجتماعی

نه من نه تو

اجتماعی

زنان و کار




در طول تاریخ ،مردان و زنان در تولید و باز تولید دنیای اجتماعی پیرامون خویش نقش داشته اند ،هم در سطح فعالیت های روزمره و هم در جریان دوره های طولانی زمانی. اما ماهیت این همراهی و شراکت و توزیع مسئولیت های آن در طول زمان شکل های مختلفی به خود گرفته است . تا همین اواخر، کار بامزد  عمدتا قلمرو مردان بود .طی همین چند دههی گذشته این وضعیت از بیخ و بن دستخوش تغییر شده است و زنان بیش تر و بیش تری وارد نیروی کار شده اند .

 

برای اکثریت بزرگی ار جمعیت جوامع ما قبل صنعتی ،فعالیت های مولد و فعالیت های خانه داری از هم جدا نبود .تولید یا در خانه و یا جایی نزدیک خانه انجام می شد ، و همه اعضای خانواده در کار روی زمین یا صنایع دستی مشارکت داشتند . زنان اغلب نفوذ زیادی در خانه وخانوار داشتند که نتیجه ی اهمیت آن ها در فرایندهای اقتصادی بود ،حتی اگر از حیطه های مردانه سیاست و جنگ حذف می شدند . زنان صنعتگران و کشاورزان غالبا حساب دخل و خرج را نگه می داشتند و بیوه ها معمولا صاحب کسب و کاری بودند .

 

با جدا شدن محل کار از خانه که نتیجه توسعه صنعت مدرن بود ، این وضعیت تا حد زیادی دچار تغییر شد .منتقل شدن تولیدبه کارخانه های مکانیزه احتمالا مهم ترین عامل در این میان بوده است. کار بر اساس ضرباهنگ ماشین هاو به دست افرادی انجام می گرفت که برای انجام وظایف خاصی استخدام شده بودند و به این ترتیب کم کم کار فرمایان  با کارگران به صورت فردی قرارداد می بستند نه به صورت خانوادگی .

 

زنان نیز بیشتر مشغول کار خانه برای خانواده شدن و این فکر که «جای زن در خانه است » در سطوح گوناگون جامعه نتایج متفاوتی برای زنان داشت . زنان مرفه از خدمات خدمتکاران ، پرستاران و کارکنان خانگی برخوردار بودند . بشار کار و زحمت خانگی روز دوش زنان فقیر سنگین تر از همه بود چرا که مجبور به انجام کارهای شاق خانه داری و همچنین پرداختن به کارهای صنعتی برای کمک به در آمد شوهران شان بودند .

 

مشارکت زنان در نیروی کار مزد بگیر به صورت کم و بیش پیوسته ای ادامه یافت .یکی از عوامل عمده در اشتغال زنان در بیرون از خانه ،کمبود نیروی کار در جریان جنگ جهانی اول بود .پس از بازگشت مردان از جنگ دوباره اکثر آن شغل ها را پس گرفتند اما الگوی قبلی در هم شکسته بود و پس از جنگ جهانی دوم تقسیم کار جنسیتی به نحو چشمگیری تغییر کرد .

 

بالاخره توجه به این نکته اهمیت دارد که بسیاری از زنان به میل خور تصمیم به کار کردن گرفته اند تا به موفقیت شخصی دست بیابند . این تصمیم واکنشی به رواج مسازات خواهانه نهضت زنان در دهه 1960و1970نیز هست .پس از کسب حقوق قانونی مساوی با مردان ، بسیاری از زنان با تمسک به این فرصت ها در پی تحقق بخشیدن به این حقوق در زندگی خود هستند .

 

در جامعه معاصر کار نقش محوری دارد و اشتغال تقریبا همیشه پیش نیاز زندگی مستقل است .در دهه های اخیر زنان گام های بلندی به سوی برابری با مردان برداشته اند . اما به رغم برخورداری زنان ار برابری رسمی با مردان ، هنوز نابرابری هایی دا در بازار کار تجربه می کنند مانند :تفکیک شغلی ،تجمع در اشتغال پاره وقت و شکاف مزدها




مادر ( بوی قورمه سبزی و کتابخانه )

صد بار گفته ای که موقع مسواک زدن آینه را لک نکنید و تهدید کردی که اگر رعایت نکنید پاکش نمی کنی .اما باز هم طاقت نیاوردی .

کشوها را بیرون کشیده و رها می کنند . وسایل را در جای خود نمی گذارند . یک نفر باید مدام دنبال آنها بدود و ریخت و پاش هایشان را جمع کند .

دلت نمی آید سر سفره سبزی خوردن نباشد . کارشناسان تغذیه یک لیست  بلند از خواص سبزیجات گفته اند ... اهل خانه غذای روز قبل را نمی خورند دوست دارند هر روز که از پله ها بالا می آیند  بوی غذای تازه در راهرو پیچیده باشد .

یک روز قورمه سبزی یک روزقیمه یک روز دولمه بادنجان ... اصلا فکر نمی کنند که تهیه هر کدام چقدر وقت می گیرد. دختر کوچولو دفتر مشقش را در خانه جا گذاشته .صد بار با خودت تکرار می کنی بگذار یک بار سرزنش معلم را بشنود تا دیگر حواسش را جمع کند  اما راضی نمی شوی و قبل از خرید روزانه  دفترچه را هم در مدرسه به دست او می رسانی .بعد از شستن ظرف ها و جاروزدن و مرتب کردن لباس ها  می خواهی با یک فنجان چای رفع خستگی کنی که چشمت به یک لایه نازک گرد و غبار روی میز و تلویزیون و.. می افتد فنجان چای را نیمه رهاکرده ومی روی بادستمال به جان شان می افتی .همه جا باید برق بزند شاید مهمانی سرزده بیاید. تاکمر خم می شوی که کوچک ترین آشغال روی سرامیک را برداری .

 با این آشپزخانه های اپن یک نمکدان هم نباید بیرون بماند همه چیز باید مرتب باشد . تمام روز میدوی وشب هنگام خواب تا جایی که چشمانت توان باز ماندن دارد به کار های فردا فکر میکنی اصلا معلوم نیست شب وروز چه طور به هم وصل می شوند . میدانم کارهای خانه بی امان می بارد هیچ حدو مرز و وقتی هم ندارد همیشه هرگوشه ای را نگاه کنی کار هست لکه ای برای پاک کردن غباری برای گرفتن تیره گی برای برق انداختن .

یادت می آید؟ چند ماه است که می خواهی یک دوره کلاس کامپیوتر بروی وآنقدر یادبگیری که برای کپی کردن ازروی یک سی دی منتظر بچه ها نمانی. یک فهرست بلند از کتاب های روانشناسی رفتار با نوجوانان تهیه کرده ای اما دریغ از مطالعه یکی از آنها هنوز هم هنگام برخورد با کوچکترین مشکلات درمانده می شوی ومحتاج مشاور روانشناس ووقت گرفتن و ...

ای کاش به جای آن بوفه ظرف که هرطور شده حتی در آپارتمان های 60 – 70 متری جایی برایش پیدا می کنید همان که مرتب باید شیشه هایش را پاک کنی وظرف هایش را بشوری ودوباره با احتیاط آنها را بچینی که نشکند ظرف هایی که درسال یکبار هم استفاده نمی شود کتابخانه کوچکی در گوشه هال بود که اگر بود در مقابل همه پرسش های فرزندان نمی دانم ورد زبانت نبود.

شاید بهتر باشد یک چتر بسازی یک چتر که پناهی باشد برای لحظاتت .لحظات عمر تنها سرمایه بی بازگشت زندگی و روی آن چتر بنویس هیچ مهم نیست اگر پیاز داغ طلایی طلایی نشود اگر خانه را به جای پنج بار در ماه دوبار جارو کنم اگر به جای هر روز هفته ای یک بار گرد گیری کنم .

اگر شیشه ها برق نزنند اگر چند لکه روی آینه باشد اگر مهمان سرزده ای که منتظرش هستم و شاید در سال دو سه بار سر برسد بیاید و خانه را آنقدرها مرتب و برق زده نبیند .

این چتر را در مقابل بارش امور خانه داری برپاکن و در پناهش بنشین وبخوان و بخوان وبخوان .

هر قدر بیشتر بخوانی واز لذت دانستن بهره مند تر شوی به مهارت صرفه جویی در وقت بیشتر دست خواهی یافت ومی بینی که همان کارهایی که اجازه می دادی صبح تا شب درگیرت کنند با کمی تدبیرونظم و مدیریت در چند ساعت محدود خواهد گنجید و هرچه محدودتر بهتر آنگاه دیگر نام مادر تنها یادآور قرمه سبزی و سفره آماده وآینه برق زده نیست .


نام مادر با آگاهی است که پیوند خورده




.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد