نه من نه تو

اجتماعی

نه من نه تو

اجتماعی

سیر تاریخی حضور زنان در جنبش های آزادی خواهی



همواره وضعیت اجتماعی زنان، که نشات گرفته از تغییرات  جامعه می باشد، در دوره های مختلف تاریخی دچار تحول و با افت و خیز های زیادی همراه بوده است . شاید بتوان از حمله اعراب به ایران به عنوان مهم ترین عامل تغییرات در میان ایرانیان نام برد، که موجب پذیرش ارزش های عربی _ اسلامی در ایران گردید و  تغییرات مستقیم واساسی را بر وضعیت زنان ایرانی گذارد.

در اواخردوره پهلوی امکان حضور، اشتغال وفعالیت بیشتر زنان در حوضه های مختلف اجتماعی _ سیاسی میسرگردید، حتی حوزه قضاوت، که در حال حاضر از لحاظ قوانین اسلامی ایران یک حوزه کاملا مردانه محسوب می گردد.

در جریان جنبش های منجر به  انقلاب اسلامی، طبق اسناد و مدارک موجود، حضور زنان بسیار فعال و گسترده بود، با شروع انقلاب اسلامی جنبش آزادی خواهی و مساوات طلبی زنان با سرکوب شدید و عقبگرد بی سابقه رو به رو گردید، در نهایت زنان، با تمامی مشکلات پیش روی توانستند، با تجربه و آگاهی بیشتری پا به عرصه فعالیت های اجتماعی_سیاسی گذاشتند وباری دیگر،با گام هایی راسخ تر، به سوی اهداف آزادی خواهی خود پیش روند.



 جایگاه زنان

قبل از حمله اعراب به ایران و در زمان حکومت پادشاهان ایلام،پدر سالاری در ایران حاکم بوده‌است اختیار انتخاب همسر برای دختران به دست پدر دختر بود و پس از مراسم ازدواج، دختر به خانواده دیگر تعلق می‌گرفت در زمان هخامنشیان ، زنان حق ارث ومالکیت داشتند. می‌توان در میان کتیبه‌ها و در میان ترجمه‌های آن نقش زنان را به خوبی مشاهده کرد به‌طوری‌که در آن میان زنان شغل و حقوق داشتند و در میان پدیدآورندگان و معمارن تخت جمشید زنان نیز حقوق بگیر بودند و میزان حقوق انها در میان کتیبه‌ها نقش بسته‌است.

پوراندخت شاهنشاه ایران در زمان ساسانی زنی بود که بر بیش از 10 کشور آسیایی پادشاهی می‌کرد. تاریخچه فمنیسم در دنیا به بیش از 150 سال نمی‌رسد، اما «پوراندخت»، پادشاه ایرانی دوره ساسانی 1400 سال پیش اولین سخن «فمنیستی» ایرانی را بیان کرد. «پادشاه چه زن باشد چه مرد باید سرزمینش را نگاه دارد و با عدل و انصاف رفتار کند». پوراندخت در نامه‌ای که به سپاهیانش نوشته بود جمله فمنیستی خود را بیان کرد و خود را در لیست اولین پیروان تساوی حقوق زن و مرد قرار داد. در امپراطوری ساسانی، زن شخصیت حقوقی نداشت و فرد محسوب نمی‌شد. در چنین شرایطی پوراندخت در تیسفون تاج بر سر گذاشت و بدون توجه به جنسیت خود، قدرت را بار دیگر به خاندان از هم پاشیده ساسانی بازگرداند. در نبرد با رومیان، وجود تعداد زیادی سربازان زن در ارتش ایران گزارش شده‌است.


در دوره قاجار (1164-1304) امکان تحصیل برای زنان بسیار محدود بوده است. (اطلاعات زیادی دردست نیست، اما یک منبع میزان باسوادی زنان را تا سال 1304، 3% می‌آورد.) در باور عمومی، باسوادی زنان را مخالف اسلام و برای جامعه خطرناک می‌دانستند (بعضی از روحانیون نیز همواره بر این باور تاکید می‌کردند). باسوادی زنان ننگ محسوب می‌شد و بسیاری از زنان باسواد، آن را پنهان می‌کردند. مثلا بعضی از همسران ناصرالدین شاه توانایی خواندن و نوشتن داشتند ولی شاه از این امر اطلاع نداشت. حق رای برای زنان وجود نداشت و زنان نمی‌توانستند به هیچ منصب سیاسی دست یابند.



انیس الدوله، جنبش تنباکو


 جنبش های زنان

زنان تهرانی برای اولین بار در دوران ناصری با شرکت در تظاهرات جنبش تنباکو پا به عرصه اجتماع و سیاست گذاشتند اما به طور دقیق و موثر وارد شدن زنان در مبارزات سیاسی به دوران جنبش مشروطیت در دارالخلافه باز می‌گردد. همراهی زنان تهرانی پابه‌پای مردانشان تا جایی بود که عین‌الدوله، صدراعظم خطاکار مظفرالدین شاه دستور داد که از بیرون آمدن زنان در پایتخت جلوگیری شود و هر سربازی که زنی را در خیابان ببیند باید او را به قراولخانه تحویل دهد.

در آستانه انقلاب مشروطیت و به هنگام تحصن علما در شاه عبدالعظیم، زنان با رفتن به شهرری نه‌تنها از نظر مالی بلکه با قبول خطر جانی به یاری مبارزه‌خواهان رفتند. در زمان فتح تهران توسط مجاهدین مشروطه ایستادگی و مبارزات یک زن در کنار دیگر مجاهدین نقطه عطفی در نقش زنان در این جنبش است . سردار بی بی مریم بختیاری، شخصاً تفنگ به دست گرفت و با قزاقان جنگید.



پس از پیروزی انقلاب مشروطیت برای تکمیل قانون اساسی بار دیگر زنان آزادی‌خواه تهران دست به فعالیت زدند، به نزدیکی مجلس رفتند و در میدان بهارستان به تظاهرات پرداختند. این دسته از زنان آزادی‌خواه از آنجا که مقالاتشان در روزنامه‌ها چاپ نمی‌شد دست به انتشار اعلامیه و شبنامه زدند. به هر حال قانون اساس مشروطه (1285) ایران برای زنان حقی قایل نشد و حتی زنان را درکنار مهجوران و مجرمان از حق رای محروم کرده بود.

در کتاب‌های تاریخ تهران قدیم همچنین به تشکیل انجمن و اتحادیه زنان اشاره می‌شود: «در تهران بیش از 10 جمعیت نیمه مخفی زنان وجود داشت که هماهنگی امور آن‌ها در دست یک کمیته مرکزی بود که یک دفتر اطلاعات هم وجود داشت که در آنجا همیشه یک نفر جوابگویی و توضیح به هر زن علاقه‌مند به امور سیاسی را انجام می‌داد.»



اتحادیه غیبی نسوان

 بعد از جریان مشروطیت، نخستین انجمن بانوان به نام «اتحادیه غیبی نسوان» در تهران در سال 1325 هجری قمری به صورت مخفیانه و پنهانی تشکیل شد. هدف اصلی این انجمن شرکت زنان در فعالیت‌های سیاسی، برابری حقوق زن و مرد و آزادی شرکت زنان در اجتماعات بود. این انجمن طی مقالات عریض و طویلی با لحنی بسیار تند نمایندگان مجلس و آزادی‌خواهان را در کوتاهی کار‌هایشان نکوهش می‌کردند.


انجمن مخدرات وطن

 از دیگر انجمن‌های اولیه، «انجمن مخدرات وطن» بود که سه سال پس از نخستین اتحادیه زنان فعالیت خود را آغاز کرد. هدف این انجمن دفاع از استقلال میهن، مخالفت با استقراض از بیگانگان، جلوگیری از خرید کالاهای فرنگی، تبلیغ استفاده از کالاهای داخلی از جمله پوشیدن لباس دوخت ایرانی با پارچه ایرانی و... بود. در ابتدا جلسات انجمن مخدرات وطن مورد استقبال بانوان قرار نمی‌گرفت تا اینکه مدیر انجمن برای حضور به هم رسانیدن زنان، تصمیم گرفت در مجالس، جشن و سرگرمی‌هایی چون اجرای نمایشنامه و... تشکیل دهد و کار به جایی رسید که این مجالس به شکلی چشمگیر و وسیع برگزار و برای ورود به آن بلیت فروخته می‌شد. درآمد حاصل از این جلسات جهت ایتام و ایجاد مدارس دخترانه صرف می‌شد. از اعضای این انجمن اطلاعات موثقی در دست نیست. بسیاری از اعضای آن به نام پدران و شوهرانشان معروف بودند از جمله آغابیگم (دختر مجتهد مهدی نجم‌آبادی)، همسر ملک‌المتکلمین، همسر میرزا سلیمان میکده و....


«یکی از دختران ناصرالدین شاه»


انجمن آزادی زنان

 پس از آغاز جنگ جهانی اول، انجمن آزادی زنان توسط چند تن از دختران ناصرالدین‌شاه تشکیل یافت که نظامنامه آن، اساس نیازهای اولیه زنان در تعلیم و تربیت و بالا بردن سطح آگاهی آنان بود. از ویژگی‌های این انجمن شرکت اعضا به شکل خانوادگی شوهران زنان و دختران در جلسات انجمن بود. جلسات انجمن ماهی دو بار در محلی خارج از شهر تهران (فیشرآباد) به دلیل راحتی رفت و آمد انجام می‌شد. به محض اطلاع مخالفان از این جلسات حملاتی نیز صورت می‌گرفت. افتخارالسلطنه (دختر ناصرالدین‌شاه) همسر ظهیرالدوله که به ملکه ایران مشهور بود از فعالان انجمن آزادی زنان بود.


انجمن همت خوانین

 این انجمن بعد از تاجگذاری احمدشاه به منظور حل مشکلات زنان، بالا بردن سطح فکر و آگاهی در تهران تشکیل شد. عمده‌ترین هدف این مبارزان، باسواد و آگاه کردن زنان جامعه بود. اولین گروه زنان انجمن همت خوانین توسط خانم نورالدجی، مفتش کل مدارس دخترانه تهران تشکیل شد. این انجمن اعتقاد داشت که در شرایط سخت کنونی و اوضاع سیاسی ناگوار کشور بانوان تنها از دو طریق تربیت و تعلیم علم و هنر و فعالیت در زمینه‌های اقتصادی می‌توانند به کشورشان خدمت کنند. به همین دلیل این انجمن بر ضرورت گسترش مدارس دخترانه در سراسر کشور تاکید داشت.


جمعیت پیک سعادت نسوان

 این جمعیت توسط روشنک نوعدوست در سال 1299 خورشیدی آغاز به کار کرد. وی بر اثر فشارهای شدید و ناملایمات ناشی از اوضاع متشنج جنگ جهانی اول، جمعیتی به نام پیک سعادت نسوان با کمک جمیله صدیقی و سکینه شبرنگ این اتحادیه را تاسیس کرد. هدف این انجمن بالا بردن سطح سواد در بین زنان، تاسیس کلاس‌های اکابر، برگزاری سخنرانی‌ها و تاسیس کتابخانه بود. عده‌ای از فعالان این انجمن بعد‌ها توسط پهلوی اول دستگیر شدند و به زندان افتادند. از اقدامات این جمعیت انتشار مجله جمعیت پیک سعادت نسوان بود که در آن مقالات ادبی و اجتماعی برای بالا بردن آگاهی زنان تهرانی به چاپ می‌رسید.




جمعیت نسوان وطنخواه

این جمعیت در سال 1301 خورشیدی توسط محترم اسکندری دختر یک شاهزاده قاجاری تاسیس شد. هدف این انجمن طبق اساسنامه‌ای که باقیمانده است پس از تاکید در حفظ شعایر و قوانین اسلام عبارت بود از: سعی در تربیت دختران، ترویج صنایع دستی وطن، باسواد کردن زنان، تاسیس مریضخانه برای زنان فقیر و... این اتحادیه با انتشار مجله نسوان وطنخواه و تشکیل کلاس‌های اکابر در راه ترقی زنان می‌کوشید اما در مقابل عده‌ای از مخالفان این انجمن جزوه‌ای به نام «مکر زنان» منتشر کردند که باعث شد زنان عضو این جمعیت یک روز تمام در شهر تهران بچرخند تا همه جزوه‌ها را خریده و آن‌ها را در میدان توپخانه آتش زنند که با این عمل، آمادگی خود را برای مبارزه نشان دادند.


 

در سال 1933 میلادی، رضا شاه پهلوی پس از دیدار با مصطفی کمال در ترکیه اقداماتی را به منظور بهبود موقعیت زنان آغاز کرد. او به مؤسسات آموزشی به ویژه دانشگاه تهراندستور داد که از دختران نیز ثبت نام به عمل آورند. در سال 1934 میلادی، رضاشاه دستور به کشف حجاب داد و چادر و روبنده را ممنوع کرد. اما از سوی دیگر سازمان‌های زنان مانند «جمعیت نسوان وطنخواه» تعطیل شدند و نشریات زنان بسته شد.

در دوران محمد رضا پهلوی، لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی به تصویب رسید و برای نخستین بار زنان حق رای و نامزدی در انتخابات را به دست آوردند. اولین وکلای زن در مجلس شورای ملی ایران در سال 1963 در انتخابات سراسری رای آوردند و به مجلس راه یافتند. سازمان زنان ایران تشکیل شد و در اواخر دوره پهلوی مواردی از قانون حمایت خانواده 1354 تصویب گشت.


 



در سال 1357 حدود 38درصد دانشجویان دانشگاه‌های ایران زنان بودند. تحقیقات متعددی نشان می‌دهند با وجود افزایش باسوادی زنان، نگرش آنان نسبت به نقش سنتی و نیز جایگاه فرودست خود تغییری نکرده بود. درست قبل از انقلاب سال 1357، 1500 زن در مقامهای ارشد مدیریتی در سطح کشور، 22 زن در مجلس شورای اسلامی، 5 شهردار، و 33% کل مشاغل آموزش عالی ایران بر عهده زنان بود.

ایران در سال 2009 از نظر شاخص تبعیض جنسیتی در گزارش مجمع جهانی اقتصاد در میان 134 کشور در ردیف128 قرار گرفت. ایران در سال 2007 از لحاظ شاخص GEM که مرتبط با میزان مشارکت زنان می‌باشد در رتبه 87 از میان 93 کشور محاسبه شده قرار داشت همچنین در سال 2006 ایران از نظرشاخص‌های توسعه مسایل زنان، در رتبه 84 قرار داشت و میزان درآمد مردان به‌طور متوسط دو و نیم برابر زنان بود همچنین میزان بیکاری زنان در این سال 170 درصد مردان بوده‌است. بنابر جدید ترین آمارها و اطلاعات در مورد شکاف جنسیتی که به عنوان اینهمانی رشد اقتصادی در کشور ها در نظر گرفته شده وشاخصه های آن عبارتندازفرصت های شغلی،مشارکت در اقتصاد،آموزش و توانمندی های آموزشی و مشارکت سیاسی می باشد،(به غیر از آموزش که رتبه ایران را کمی بالاتر برده زیرا زنان در این مساله بسیار فعالندبا وجود محدودیت های رشته دانشگاهی که برای زنان در نظر گرفته شده) از لحاظ پوشش شکاف جنسیتی،بین 135 کشور، ایران در میان 10 کشور آخر جای دارد و کشور های اسکاندیناوی، نروژ،سوئد و فنلاند 4 کشوری هستند که بالا ترین رتبه ها را کسب کرده اند. با چنین شکاف جنسیتی عمیقی، چیزی جز آسیب های بزرگ اجتماعی دامان زنان ودختران جامعه را نخواهد گرفت و جامعه نیز ازبی توجهی به قشر زنان ،ضربه شدیدی خواهد خورد.



 

با وجود تمامی این آمار و ارقام می توان به وضوح شاهد فعالیت چشمگیر زنان، همگام با جنبش های جهانی زنان، در ایران بود. در عین حال عدم وجود بستر مناسب برای تشویق زنان علاقمند به حوزه سیاست باعث گردیده، این حوزه هنوز مردانه تلقی گرددو یا حاکمیت مردسالارانه در آمیخته با دیدگاه مذهبی افراطی، عاملی قوی جهت دور نگاه داشتن هر چه بیشتر زنان از این حوزه گردد.در نتیجه تمام عوامل موجود دست دردست هم، باعث گردیده که زنان با همه علاقه وتمایلی که به این حوزه نشان می دهند نتوانند در رقابتی سالم به کسب تجربه پرداخته و قابلیت های خود را به عرصه ظهور بگذارند.


 



نه خیلی دور دست ها بلکه در همین نزدیکی، کشورافغانستان به زودی شاهد حضور اولین زن در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری 2014 خواهد بود .خانم فوزیه کوفی، قهرمان حامی حقوق زنان اولین کسی است که رسما اعلام کردکه قصد شرکت در انتخابات را دارد.وی قبلا همتایان مرد خود را هنگام انتخاب شدن به عنوان نماینده مجلس و بار دیگر به عنوان اولین نایب رییس زن مجلس غافلگیر کرده بود.

از کشوری چون ایران با چنین سابقه فعالیتی برای زنان قطعا انتظاری بیشتر می رود، با توجه به اینکه در حال حاضر قدرت حاکمیت و تصمیم گیری در دست مردان است، تلاش و پیگیری زنان، برای تاثیر گذاری هر چه بیشتر بر افکار عمومی جهت گرفتن حقوق واقعی خود بسیار ضروری به نظر می رسد.

با نگاهی به جهان کنونی،که اخبار خشونت، قدرت طلبی، تبعیض و جنایت علیه بشریت از جای جای آن به گوش می رسد شاید با استفاده بیشتر از خصوصیات بارز زنان، که صبرو بردباری در مقابل مشکلات،انطباق پذیری با شرایطی که قابل تغییر نیست به جای دیوانگی و جنگ طلبی هاکه بیشتر دولتمردان دچار آن بوده و هستند، بتوانیم جهانی با صلح و آرامش را به فرزندانمان هدیه دهیم ودر انتها دنیایی بهتری خواهیم داشت اگر به جای زیر سوال بردن دانایی و علم خداوند، مقابل خرد الهی به دلیل آفرینش زنان و مردان درکنار یکدیگر برای کامل بودن جهان هستی، سر تعظیم فرود آوریم و همواره بگوییم « نه من نه تو،ما»  زیرا تنها با قدرت ما می توان در مقابل هر مشکلی ایستاد و پیروزی را به دست آورد.

 



«نویسنده مریم واقف»

منابع:

کتاب «زنان در تاریخ معاصر ایران»

ویکی پدیا،دانشنامه آزاد





سابقه وزارت زنان، پیش از انقلاب اسلامی



فرخ رو پارسا اولین زنی بود که در ایران وزیر شد. در سال 1347 امیر عباس هویدا، نخست وزیر وقت ایران برای نخستین بار یک زن را برای پست وزارت برگزید. فرخ رو پارسا در دومین کابینه هویدا وزارت آموزش و پرورش را عهده داشت که همان موقع نیز سپردن وزارتخانه ای به یک زن با انتقاداتی همراه بود.


او با آنکه هنگام وقوع انقلاب سالها بود که دیگر پست وزارت را در اختیار نداشت اما بخاطر همان سالهای وزارت با اتهام "غارت بیت المال و ایجاد فساد و اشاعه فحشاء در وزارت آموزش و پرورش، همکاری با ساواک" و چندین مورد اتهام دیگر از سوی دادگاه انقلاب " مفسد فی الارض" شناخته شد و نهایتا در فروردین 1359 در مقابل جوخه آتش قرار گرفت.

او تنها زنی نبود که در پیش از انقلاب وزارت را تجربه کرد. مهناز افخمی دومین و آخرین وزیر زن دوران پهلوی بود. او پیش از انقلاب وزارت امور زنان را در اختیار داشت؛ وزارتخانه ای که پس از انقلاب منحل شد.

خانم افخمی توانست در گرماگرم انقلاب از ایران مهاجرت کند در آمریکا اقامت گزیند. او همچنان در زمینه حقوق زنان فعال است.

خانم دولتشاهی در دوره ای که عباسعلی خلعتبری وزیر خارجه ایران بود، به عنوان اولین سفیر زن عازم سفارت ایران در دانمارک شد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی به این ماموریت ادامه داد.





فرخ رو پارسا

فرخ رو پارسا (۱۳۰۱-۱۳۵۹) نخستین زن ایرانی بود که در دوران حکومت پهلوی به مقام وزارت رسید و نیز نخستین نماینده زن مجلس شورای ملی بود. پست وی وزارت آموزش و پرورش ایران در کابینه دوم و سوم امیرعباس هویدا بود.


 وی در اسفند سال ۱۳۰۱ در باغی خارج از شهر قم به دنیا آمد.مادر وی فخرآفاق پارسا از فعالان حقوق زنان و مدیر مجله «جهان زنان» بوده و پدرش فرخ‌دین پارسا کارمند وزارت بازرگانی و مدیر مجله‌های «اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران» و «عصر جدید» بود.

وی از آن رو در شهر قم زاده شد که مادرش به دلیل نشر مقاله‌ای با عنوان «لزوم تعلیم و تربیت مساوی برای دختر و پسر» در تبعید به سر می‌برد. این مقاله اعتراضات گسترده‌ای را در بین روحانیون آن دوران برانگیخت و موجب تبعید مادر وی گشت؛ ولی پس از تولد وی با میانجیگری میرزاحسن خان مستوفی‌الممالک (نخست وزیر وقت) به تهران بازگردانده شد.

فرخ‌رو پارسا تحصیلات ابتدایی خویش را در دبستان هما در تهران سپری نمود و برای ادامه تحصیل در دوره متوسطه به دانشسرای مقدماتی رفت. وی توانست دوره متوسطه را با کسب رتبه اول به پایان رسانده و به دانشسرای عالی راه یابد. او در سال ۱۳۲۱ دانشسرای عالی را با اخذ مدرک لیسانس در رشته علوم طبیعی به پایان رسانید و به دانشگاه تهران راه یافت. وی تحصیلات دانشگاهی خویش را در رشته پزشکی ادامه داد و توانست در سال ۱۳۲۹ با اخذ درجه دکترا از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل گردد.

فرخ‌رو پارسا در سال ۱۳۲۱ با احمد شیرین‌سخن ازدواج کرد و از همان سال پس از اخذ مدرک لیسانس از دانشسرای عالی به تدریس در دبیرستان‌های تهران پرداخت. او پس از پایان تحصیلات دانشگاهی تا مقطع دکترا، علیرغم اینکه در رشته پزشکی دانش‌آموخته شده بود کار طبابت را رها کرد و ترجیح داد که به کار فرهنگی بپردازد؛ بدین ترتیب او در وزارت فرهنگ آن دوران مشغول به کار شد.

وی در سال ۱۳۳۳ به همراه تنی چند از همکارانش «انجمن بانوان فرهنگی» را برای دبیرستان‌های دخترانه آن دوران تأسیس نمود و در سال ۱۳۳۵خ به عنوان یکی از اعضای هیات رئیسه «شورای همکاری جمعیت‌های بانوان ایرانی» انتخاب شد.

فرخ‌رو پارسا همچنین نخستین مدیر کل زن در ایران بود. در سال ۱۳۳۹ با آغاز به کار دانشگاه ملی ایران، وی عهده‌دار سمت مدیر کلی دبیرخانه دانشگاه ملی ایران شد. انتصاب یک زن به این سمت، اعتراضات زیادی را در محافل اداری، فرهنگی و سیاسی تهران به راه انداخت ولی مقامات دانشگاه توانستند از برکناری فرخ‌رو پارسا جلوگیری کنند.

او در سال ۱347 به عنوان وزیر آموزش و پرورش انتخاب شد. در هنگام وزارت وی محمد بهشتی و محمدجواد باهنر در امر تهیه کتابهای درسی از مشاورین فرخ‌رو پارسا و از حقوق‌بگیران آن وزارتخانه بودند. مرکز اسلامی هامبورگ سالها زیر نظر محمد بهشتی از فرخ‌رو پارسا بودجه دریافت می‌کرد. محمد بهشتی حتی از طرف همان وزارتخانه به ماموریت‌هایی، از جمله به آبادان، فرستاده شد. محمدجواد باهنر نیز از وزارت آموزش و پرورش تحت وزارت فرخ‌رو پارسا امتیاز تاسیس چند مدرسه ملی مذهبی را گرفته بود که در نقاط مختلف تهران قرار داشتند.

پس از انقلاب ۱۳۵۷ خورشیدی، وی با اتهاماتی چون: «حیف و میل اموال بیت المال و ایجاد فساد در وزارت آموزش و پرورش و کمک به نشو و نمای فحشا در آموزش و پرورش و همکاری موثر با ساواک و اخراج فرهنگیان انقلابی از وزارت فرهنگ ایران و غیره...» در دادگاه انقلاب اسلامی شعبه تهران به ریاست صادق خلخالی محاکمه شد و به عنوان «مفسد فی الارض» (عامل فساد بر روی زمین) در تاریخ ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ برابر با ۸ مه سال ۱۹۸۰ اعدام گردید.

منصوره پیرنیا در کتاب ''خانم وزیر'' که با عکس‌ها و اسناد همراه است پس از شرحی مفصل از خانواده ‏فرخ‌رو پارسای بر اساس خاطرات، دست نوشتهﮬا، مصاحبه‌ها و یادماندهﮬای دیگران به سرگذشت وی می‌پردازد.



 

مهناز افخمی

نام اصلی مهناز ابراهیمی (زاده ۱۳۱۹ کرمان) دومین زن در ایران است که به مقام وزارت رسید (پس از فرخ‌رو پارسا)، در سال ۱۳۵۵ به عنوان «وزیر مشاور در امور زنان» در دوره پهلوی انتخاب شد. او از ۱۳۴۷ تا ۱۳۴۹ رئیس گروه آموزش زبان انگلیسی در دانشگاه ملی ایران بود، از ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷ به مدت ۸ سال دبیر کل سازمان زنان ایران، و از ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ به مدت ۳ سال وزیر مشاور در امور زنان بود.

مهناز افخمی مؤلف کتاب‌ها و مقاله‌های متعددی در زمینه حقوق زنان است، از جمله «به سوی یک جامعه مداراگر»، «زنان در تبعید»، «ایمان و آزادی»، «زنان مسلمان و مشارکت در عرصه‌های سیاسی»، «حقوق زن در ایران» و «آموزش حقوق زنان در جهان اسلامی».

مهناز افخمی در اروپا تحصیل کرد و به ایران بازگشت. پس از آن به عضویت سازمان زنان ایران درآمد و بعدا دبیر کل این سازمان شد. او در سه سال آخر دوره محمدرضا شاه به وزارت امور زنان منصوب شد اما با وقوع انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ از ایران رفت. افخمی پس از خروج از ایران به همکاری با بنیاد مطالعات ایران پرداخت.

او در سال ۱۹۹۵ «سازمان بین‌المللی آموزش و همکاری زنان» را در آمریکا بنیان گذاشت. این سازمان غیردولتی پس از کنفرانس بین‌المللی زنان در پکن (۱۹۹۵) تاسیس شد و با ۲۰ کشور مختلف همکاری می‌کند (که ایران جزو این کشورها نیست).


 

مهرانگیز دولتشاهی اولین سفیر زن در ایران

خانم دکتر مهر انگیز دولتشاهی در سال 1296 در اصفهان  متولد شد وی دومین فرزند محمد علی میرزا شکوه الدوله  و خانم اختر الملوک هدایت بود پدر وی سابقه وزارت در وزارتخانه پست و تلگراف و تلفن داشت وپدر بزرگ مادریش اعتماد الملک هدایت نام داشت.

خانم دولتشاهی تحصیلات ابتدایی خود را در تهران و در مدرسه زرتشتیان و در ادامه متوسطه را در مدرسه آمریکایی ها به پایان رسانید و برای ادامه تحصیلات راهی آلمان شد .زمانی که نامبرده  به اتفاق همسرش برای ماموریت اداری در آلمان به سر می برد به علت شروع جنگ جهانی دوم به ناچار به مدت پنج سال در این کشور اقامت اجباری نمود و از این امر نهایت استفاده را برده و در دانشگاه علوم هایدلبرگ به ادامه تحصیل پرداخته و مدرک دکتری خود را گرفت .


در سال 1333 در اداره عمران و اصلاحات اجتماعی به عنوان کارشناس شروع به کار نموده و بعد ها به ریاست آموزش این اداره  منصوب شد . وی 3 دوره نماینده مردم کرمانشاه  در مجلس بود و مدتی نیز دبیر شورای عالی زنان ایران بود.

نامبرده مدتی هم  در انجمن حمایت از زندانیان  و جمعیت خیریه فرح پهلوی عضویت داشت و چند ی هم مسئول کمیسیون بین المللی سازمان زنان ایران بود. از جمله فعالیت های وی تلاش برای سواد آموزی به زنان در جنوب شهر تهران است. در سال ۱۳۲۵  "جمعیت راه نو" را تاسیس کرد. اولین نمایشگاه بین المللی "فعالیت زن" را با شرکت سی کشور آسیایی و اروپایی در ایران برگزار کرد.

عمده ترین شهرت وی این بود که در تاریخ دیپلماسی و سیاست خارجی ایران به عنوان اولین زن سفیر ایران در یک کشور خارجی انتخاب شد . در سال 1355 خانم دولتشاهی ار طرف وزارت خارجه ایران به عنوان سفیر در کشور دانمارک معرفی و مشغول به کار شد که این سمت وی تا انقلاب اسلامی ادامه داشت  در مدت زمان سفارت در دانمارک، نماینده ایران در شورای بین المللی زنان نیز بود.

وی یکی از مبتکران "قانون حمایت خانواده " بود که حق طلاق را برای زنان به رسمیت می شناخت و اختیار همسر دوم را توسط مرد منوط به اجازۀ همسر اول کرد. مهرانگیز دولت‌شاهی به مدت سه دوره، به عنوان نماینده کرمانشاه در مجلس شورای ملی حضور داشت.

 خانم دولتشاهی پس از انقلاب راهی پاریس شد و تا هنگام درگذشت در این شهر اقامت داشت. کتاب "جامعه، دولت و جنبش زنان ایران" یکی از آخرین نوشته های خانم دولتشاهی است.



تهیه و تنظیم، مریم واقف

منبع: ویکی پدیا


زنان علیه زنان


حق تعیین سر نوشت و مشارکت در امور سیاسی یکی از طبیعی ترین حقوق مردم است. مردم برای مدت چهار سال حق حاکمیت را که متعلق به تک تک آنان  می باشد را به افرادی که انتخاب می کنند می سپارند تا مدتی به جای آنها و برای آنها در خانه ملت تصمیم گیری و زبان گویای آنان باشند و در تصمیم گیری های کلان کشور نظرات خود را منعکس نمایند در  غیر این صورت به وظیفه و تکلیف خود جامه عمل نپو شانیده اند.

طبق قانون اساسی وقتی فردی انتخاب و وارد مجلس شود، نماینده همه آحاد جامعه است، چه زن چه مرد. اما برای رفع مشکلات جامعه  زنان، زنان نماینده هستند که باید کار بیشتری انجام دهند یا حداقل قشرزنان جامعه چنین  تصور و توقعی از آنان دارند. به همین دلیل نیاز به تعداد نفرات بیشتری از زنان با تخصص‌های بیشتر در مجلس است تا در کمیسیون‌های تخصصی حضور یابند. از طرفی زنان نماینده که به اختیار خود قبول مسئولیت نموده اند می بایست ، مورد سؤال قرار بگیرندکه تا به حال برای این قشراز جامعه وکسب حقوقشان چه کاری انجام داده‌اید.



یکی از علل حضور کم رنگ زنان در مجلس شورای اسلامی و مدیریت کلان کشوری حاکمیت جو سیاست مردانه ودر ادامه آن نکته دیگری که باید به آن پرداخته شود نگرش منفی "زن به زن" است.  در حال حاضر نگرش اکثریت جامعه زنان ، به نمایندگان زن در مجلس بسیار منفی بوده و آنان را به جای  مدافع حقوق قانونی زنان جامعه، بیشتر ابزاری برای پیشبرد اهداف مرد سالارانه در دست دولتمردان می دانند.

همین امر بر دیدگاه اعتماد زنان به زنان بسیار تاثیر گذار است و این شک را ایجاد می کند که شاید اینگونه روش ها نوعی سیاست به جهت مهار خواسته های قانونی زنان از طرف دولتمردان بوده که خود حس بی اعتمادی زنان را نسبت به نمایندگان قانونی خودرا  دوچندان می نماید.



تصویب قوانین پر سرو صدایی چون لایحه خانواده به خصوص بند سوم آن ( موضوع تعدد زوجات)و نطق یکی از نمایندگان زن در دفاع از این بند از لایحه، پررنگ‌ترین چیزی شد که انتقاد از زنان نماینده را به دنبال داشته ،و در جدید ترین اقدامات تبعیض آمیزعلیه زنان با حمایت علنی زنان نماینده، تشدید محدودیت برای سفر زنان ایرانی به خارج از کشوراست. زنان مجرد زیر 40 سال برای دریافت مجوز خروج از کشور، هم باید هدف خود از مسافرت را به تایید برسانند و هم اینکه موافقت رسمی "ولی قهری" یا "حاکم شرع" را دریافت کنند. برخی نمایندگان زن مجلس هم به شدت از این تصمیم دفاع کرده و حتی آن را به نفع خانواده‌ها و زنان دانسته اند.


چنین  عملکرد هایی جای طرح این سوال را باز می کند که چرا این محدودیت‌ها برای مردان درنظر گرفته نمی‌شود و آیا ممکن نیست مردان هم "سفرهای با هدف نامشخص" داشته باشند؟ آیا تصویب اعمال ولایت بر دختران زیر 40 سال و زیر پرسش قرار دادن اهلیت آنان در اداره هوشمندانه و مدبرانه امور خود در سفر خارج از کشور، غفلت از دستاوردهای ارزشمند حضور گسترده اجتماعی زنان و رشد همه‌جانبه آگاهی و شعور مثال‌زدنی آنان  نیست؟


 اما "ولی قهری" کیست و چه جایگاهی در قانون دارد؟ حق ولایت وقتی موضوعیت پیدا می‌کند که قانون فردی را "مهجور" تشخیص بدهد و شخصی دیگر بتواند به‌جای او هر اقدامی را که به مصلحت می‌داند، انجام دهد. پس چگونه است که زمان نیاز به استفاده ابزاری از رای زنان، 18 سالگی فردی مهجور و نیازمند ولی قهری به حساب نمی آید؟این عمل توهین به جامعه زنان محسوب نمی شود؟


 

این گونه عملکردهای متناقض باعث گردیده نمایندگان زن در مقابل این اتهام قرار بگیرندکه، زنان نماینده مجلس تنها به دلیل حمایت بیشتر از حقوق مردان و تضییع هر چه بیشتر  حقوق قانونی زنان به نفع مردان وارد مجلس شده اند وجامعه زنان تصویب این نوع قوانین را  "خشونت قانونی علیه زنان ایرانی" قلمداد

نمایند.

همچنین با نظر به این نکته که زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می دهند و نقش جدی و موثری در امور جامعه دارند، و توجه به تعداد نماینده زن حاضردر مجلس، در مقابل نمایندگان مرد،و همچنین نگاهی گذرا به کشورهای همسایه مانند افغانستان، و عراق و دیگر کشور ها که از منظر  فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی با کشور ما قابل مقایسه نیستند(تعداد نمایندگان زن آنها  بسیار بیشتر ازکشور ما است)،متاسفانه حضور اندک زنان در مجلس به هیچ وجه وجهه خوبی برای کشور و زنان فرهیخته مان ندارد.


«مجلسی با 288 نماینده؛که تنها 9 نماینده زن دارد»


لازم به ذکر است که تعداد نمایندگان دوره‌های 9 گانه مجلس، از سایت رسمی مجلس شورای اسلامی (خانه ملت) برداشته شده است.


در هر صورت چیزی که واضح است، علی‌رغم تلاش‌های انجام شده در راستای مسائل زنان و خانواده در مجلس شورای اسلامی، به نظر می‌رسد جای کار بسیار زیادی باقی مانده است، اما آن اهتمامی که باید و شاید در این زمینه وجود ندارد. ضمن این که کاهش تعداد زنان نماینده در دوره‌های اخیر نیز موضوعی است که مسلما بر کیفیت عملکرد این نمایندگان تاثیر خواهد داشت.


در همین راستا تعیین وتدوین راهکارهایی جهت بازگشت حس اعتماد واطمینان مردم به خصوص زنان به نمایندگان زن، بسیار مهم بوده و در مقابل زنان نماینده نیز باید تلاش کنند فعالیت بیشتری از خود نشان داده و در بعضی حوزه‌ها به جای رفتن در مسیر سیاست‌زدگی و حزب‌بازی،‌ به طور جدی  امور زنان و خانواده را مورد توجه ویژه قرار دهند.


« نوشته شده توسط مریم واقف»




خلاء بانوی اول


 

 

 امروزه فعالیت های اجتماعی آن دسته از زنان که به عنوان همسر دولت مردان شناخته شده اند ، در بسیاری از کشور ها گسترش یافته و رو به ارتقاء است. شواهد نشان دهنده آن است که این فعالیت ها در رفع بسیاری از  معضلات اجتماعی نظیر؛ تضییع حقوق زنان، گسترش فقر، افزایش کودکان کار، محرومیت از تحصیل و... بسیار موثر بوده است.


در کشور ما علیرغم آنکه از سیستم حکومتی متفاوتی برخوردار است اما ، حضور زنان را در تمامی عرصه های اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی به خوبی مشاهده می کنیم.این حضور که خود نشان دهنده علاقه وافر بانوان ایرانی به پیشرفت ، کسب تجارب و سهم از موقعیت های موجود است، تاکنون برای این قشر دست نایافتنی و غیر قابل حصول بود.



در طول تاریخ صد ساله کشورمان از زمانی که مملکت داری و قوای سه گانه به شکل امروزین خود شکل گرفت در صحنه های سیاسی  جای خالی زنان در کنار مردان دیده می شود و اگر حضوری هم بود حضور در سایه بشمار می رفت .در جهان امروز اما شرکای زندگی خصوصی روسای جمهور و نمایندگان مردم از هنگامه آغاز مبارزات انتخاباتی تاپایان مسیر ، گام به گام با همسران خود ، برای جلب آرای عمومی به مبارزه می پردازند و پس از انتخاب نیز با قبول مسئولیت های اجتماعی و فرهنگی شریک موفقیت ها و شکست های پیش رو خواهند بود.

در کشورمان فقدان این مقوله محسوس می باشد ، با توجه به  این مهم که شرط اصلی کاندید شدن برای احراز پست ریاست جمهوری مرد بودن ( رجل ) است، و این فرصت از زنان ایرانی دریغ شده ، این قشر باید بر توانایی های  همسران رییس جمهور منتخب خود تمرکز بیشتری نمایند و از این طریق گامی موثردر راه احقاق حقوق بر حق خود بردارند.

از آنجاییکه در تاریخ گذشته کشورمان  تجربه ای اینچنین ، که قابل ملاحظه باشد موجود نیست، بهترین راهکار ، تحقیق و تفحص در امور زنانی است که در سایر کشورها با احراز این تجارب به کار پرداختند و توانستند موفق عمل کنند.در این مسیر باید به کسب تجربه پرداخت و تا جایی که با فرهنگ جامعه در تضاد قرار نگیرد در جهت پیشرفت جامعه  گام های موثر برداشت.




در دنیا چه خبر است ؟

رییس جمهورهای محافظه کار، بیشتر می‌‌‌‌‌‌‌‌پسندیدند که همسرانشان  «کاری به کار سیاست نداشته باشند.» ایده‌آل برای این "مردان بزرگ" آن بود که "مادر بچه‌ها" بیشتر به رتق و فتق امور خانه و خانواده بپردازد و خود نیز داوطلبانه این موضوع را به اطلاع همگان برساند.

 وقتی نانسی ریگان در سال ۱۹۸۱ میلادی به کاخ سفید نقل مکان کرد، وظیفه‌اصلی خود را در تغییر دکوراسیون و مبلمان کاخ، همراهی همسر مدبر خود و لبخند‌های ملیح در برابر دوربین خبرنگاران روزنامه‌های زرد خلاصه کرد. خود او یک بار به همین خبرنگاران گفت: «من درباره‌ی  سیاست حرف نمی‌زنم. چون سررشته‌ای در این مقوله‌‌ندارم».

هیلاری کلینتون اما بر خلاف نانسی و به تعبیر خبر‌نگاران مجله‌های مد و زنان، در مورد همه‌چیز اظهار نظر می‌کرد و خود را در همه کاری وارد می‌دانست، حتی در آشپزی. شرکت او در مسابقه‌ی بهترین دستور پخت "کیک آمریکایی کوکی" در سال ۱۹۹۳ در رقابت با نانسی ریگان، در این کشور زبانزد خاص و عام شد.

روزنامه‌های آمریکایی در مورد دخالت این وکیل زن در امور کشورداری بیل کلینتون، از قول او نوشتند: «شما یک رییس جمهور سفارش دادید و حالا دو تا از آن‌ها عایدتان شده است.» راست یا دروغ، هیلاری کلینتون، هشت سال تمام در واشنگتن به عنوان "طرف باهوش‌تر" در رسانه‌ها مطرح بود.





واقعیت این است که در حال حاضر، دوره‌ی " فرست لیدی" هایی مثل نانسی ریگان و هانولوره کهل، همسر صدراعظم پیشین آلمان هلموت کهل در کشورهای غربی سپری شده است. وظیفه‌ی آنان، « قرار داشتن در کنار مرد اول کشور، پشتیبانی از او و رسیدن به امور خانه و خانواده» بود که اکنون موضوع‌های جالبی برای مجله‌های زرد و عامه‌پسند نیست.

.

همسران و شرکای زندگی رییس جمهورها و نخست‌وزیرهای کشورهای غربی، در ایفای نقش خود به عنوان "بانوان نخست" این کشورها مشکلات زیادی دارند. یکی از این دشواری‌ها، داشتن عقاید مستقل و ابراز آن در انظار عمومی است. این که این مقامات بلندپایه به عنوان مراجع رسمی حافظ آزادی بیان و اندیشه، تا چه حد همسران خود را در تبیین باورهای خود محدود می‌کنند، همیشه جنجال‌برانگیز بوده است.

شاغل بودن و صاحب‌عقیده بودن این زنان به نظر بسیاری از امتیازهای بانوی اول محسوب می‌شود، ولی بحث‌برانگیز هم هست. رسانه‌ها بارها درباره‌ی تأثیر همسران برخی از مردان اول جهان در تصمیم‌گیری‌های سیاسی آنان خبر داده‌اند. به عنوان مثال، درباره‌ی دامنه‌ی نفوذ میشل اوباما بر رییس جمهور آمریکا گفته می‌شود که این «تأثیرات تمام جوانب زندگی ملت» را دربر می‌گیرد. با این همه نمونه‌ی "والری تریرویلر" بی‌نظیر است که عقاید مستقل خود را دارد و از بیان آن‌ها در رسانه‌ها هم ابایی ندارد. او چندی پیش، در توییتر برای "اولیویه فلورنی" که یکی از رقیبان فرانسوا اولاند بود، نوشت: «امیدوارم در دور دوم انتخابات بتوانید به مجلس راه یابید.» این جمله‌ی ساده و صمیمایه، در فرانسه جنجال‌برانگیخت.

در عین حال، شوهران مقامات بلندپایه‌ی زن جهان مثل آنگلا مرکل، صدراعظم کنونی آلمان و مارگرت تاچر، نخست‌وزیر پیشین بریتانیا، همواره پشت صحنه‌ی سیاست فعال بوده‌اند. یوآخیم زاور و دنیس تاچر، هیچگاه نظرات سیاسی خود را در برابر رسانه‌ها ابراز نکردند.

ایوون دوگل، کلود پمپیدو، ان-امون ژیسکاردستن، دانیل میتران، برنادت شیراک، سسیلیا سارکوزی و کارلا برونی سارکوزی؛ این هفت زن، بانوان اول فرانسه در جمهوری پنجم، یعنی از سال ۱۹۵۸ تا کنون بوده‌اند.

 

زنانی که بواسطه ازدواجشان، به چهره‌هایی بین المللی تبدیل شده‌اند. انتظار نمی‌رفت همسران رییس جمهور‌ها، چه زن و چه مرد، از سابقه و فعالیت سیاسی و اجتماعی برخوردار باشند. این موضوع بویژه در مورد زنان صدق می‌کرد که گویا تنها وظیفه‌شان خوب لباس پوشیدن و رعایت کامل و درست آداب معاشرت بود. آن‌ها یک نماینده تشریفاتی از کشورشان بودند که همسرانشان را در سفرهای رسمی همراهی می‌کردند، بر سر میز شام رسمی در کنار رییس جمهوری حضور داشتند و با لبخند همیشگی خود چهره‌ای شاداب و رویایی از ساکنان سرزمین خود به نمایش می‌گذاشتند ولی در مذاکرات سیاسی نقشی نداشتند.

همه این هفت زن، زنانی مستقل و پیش‌رو در زمان خود به حساب می‌آیند، هرچند فعالیت‌های سیاسی یا اجتماعی هرکدام از آن‌ها شخصیتی متفاوت ساخته است. همگی طبق یک سنت قدیمی به کارهای عام المنفعه پرداخته‌اند و برخلاف دانیل میتران و برنادت شیراک که "لبخند دیپلماتیک" را به "حضور دیپلماتیک" تبدیل کردند، کلود پمپیدو و کارلا برونی غریبه ترین ها با دنیای سیاست بودند.




گامی هوشمندانه

حال باید دید  کدام بانوی پیش رو قرار است جای خالی بانوی اول ایران را پر کند؟، از خواسته ها و نیاز های زنان امروز کشورمان تا چه حد اطلاع دارد و یا تا چه میزان به همه سلیقه ها و خواست ها اهمیت خواهد داد و شاید بهتر این است که بگوییم تا چه اندازه به وی اجازه ورود به فعالیت های سیاسی اجتماعی در کنار همسرش داده خواهد شد؟ .

در همین راستا اولین و اساسی ترین گام، در راه رسیدن به خواسته های زنان انتخاب  کاندیدی است که بتواند بهترین، دلسوز ترین و فعال ترین بانوی اول را همراه و یاور خود داشته باشدتا شاید بتوان به نتایج مثبت تری در راه رفع تبعیض و توجه بیشتر به زنان دست یافت.


«نوشته شده توسط مریم واقف»






روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان

در۲۵  نوامبر۱۹۶۰ سه خواهرمبارز اهل جمهوری دومنیکن (پاتریا،مینروا وآنتونیا میرابل) که بر علیه دیکتاتور وقت رافائل لئونیداس ترخیلو مبارزه میکردند بطرزفجیعی بقتل رسیدند.سازمان ملل در سال هزار و نهصد و نود ویک بمناسبت سالگرد قتل خواهران میرابل ۲۵ نوامبر را روز جهانی مبارزه علیه خشونت زنان اعلام کرد. این طرح در جولای۱۹۸۱ زمانی شکل گرفت که اولین ملاقات فمینیستهای امریکای لاتین ومنطقه کارائیب،در کلمبیا انجام شد.



خشونت علیه زنان اصطلاحی تخصصی است که برای توصیف کلی کارهای خشونت‌آمیز علیه زنان به کار می‌رود. این شکل از خشونت بر علیه گروه خاصی از مردم اعمال می‌شود و جنسیت قربانی پایه اصلی خشونت است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد (مجمع عمومی سازمان ملل متحد) خشونت علیه زنان را «هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی (بدنی)، جنسی یا روانی زنان بشود» تعریف کرده است که شامل «تهدید به این کارها، اعمال اجبار، یا سلب مستبدانهٔ آزادی (چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی)» می‌شود. اعلامیه رفع خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۳ بیان می‌کند که این خشونت ممکن است توسط افرادی از همان جنس، اعضای خانواده، و حکومت اعمال شود.

سازمان‌ها و کشورهای جهان می‌کوشند با برنامه‌های گوناگون با خشونت علیه زنان مبارزه کنند. سازمان ملل متحد روز ۲۵ نوامبر (معادل چهارم یا پنجم آذر) را روز جهانی رفع خشونت علیه زنان اعلام کرده است.(ویکی پیدیا)