نه من نه تو

اجتماعی

نه من نه تو

اجتماعی

به فردا بنگر




چقدر خوب می شد می توانستیم اول از خودمان شروع کنیم و با خودمان روراست باشیم. بگوییم که مرد و زن چه فرقی می کند مهم این است که به چشم انسان به هم بنگریم.اگر مابه فکر آینده نباشیم آنقدر درگیر من وتویی خواهیم شد که دیگر مجالی برای همدلی  و ههمراهی برایمان باقی نمی گذارند.

 مگر اهمیتی هم دارد که فرزندانمان دختر باشند یا پسر همه باید در دستان مادران پر مهر و آگاه رشدپیدا کنند .حتما همه مان این را قبول داریم که مادران عزیز این مرز و بوم اگر دلسوز ، مطلع ، سالم وسلامت باشند آینده روشن در دستان فرزندان ایران خواهد بود از این روی سرمایه گذاری و توجه به دختران امروز که مادران آینده اند بسیار مهم واساسی  می باشد .



با آرزوی آینده ای روشنتر ، به فردا بنگر





«هویت چیزی‌ست که فرد به آن آگاهی دارد و باید به طور مداوم و روزمره آن را ایجاد کند و در فعالیت‌های تأملی و بازاندیشانه‌ی خود مورد حفاظت و حمایت قرار دهد ... فرآیند آگاهی یافتن از خویشتن و به دست آوردن تعریفی نو از خود چه‌قدر می‌تواند زندگی زنان را تغییر دهد؛ اولا به این جهت که رشد و پویایی آن‌ها مسیر زند‌گی‌شان را تغییر می‌دهد و از رنج‌های آن‌ها می‌کاهد، ثانیا آگاهی و توان‌مندی آن‌ها به طور بسیار گسترده و عمیقی بر تعلیم و تربیت نسل بعد تأثیر می‌گذارد، به اضافه آن که تغییر ساختارهای کهنه، قوانین حقوقی، اجتماعی ناعادلانه از این آگاهی متأثر بوده و این تغییرات از مهم‌ترین عوامل توسعه‌ی منابع انسانی و افزایش سرمایه‌ی اجتماعی‌ست و ایران عزیز به این مهم نیاز اساسی دارد چرا که سرعت تغییرات با آهنگی بسیار شتابنده زنانی آگاه را فرا می‌خواند.»

 

«هویت زنانه» مفهومی‌ست تاریخی، فرهنگی و اجتماعی. زنان به افراد، گروه‌ها و طبقات مختلف تقسیم می‌شوند. آنان نیز مانند مردان در بستر روابط اجتماعی و فرهنگی و مناسبات قدرت زندگی می‌کنند و تغییر و تحول می‌یابند. هویت چه در بعد فردی چه در بعد اجتماعی روندیست همواره در تغییر؛ به عبارتی، روندیست پیچیده که در کنش متقابل دائمی فرد و جامعه در متن روابط شخصی و اجتماعی و مناسبات قدرت شکل می‌گیرد، تولید و بازتولید می‌شود و تغییر و تحول می‌یابد.

در شکل‌گیری هویت افراد، نه تنها شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، بلکه کنش متقابل خود آن‌ها در روابط‌شان با دنیای پیرامون و دیگران نقش مهمی دارد. هویت فردی گرچه حاصل روند جامعه‌پذیری فرد از طریق زند‌گی در نهادهای هم‌چون خانواده و مدرسه است، اما کنش افراد خود به حفظ و تداوم یا تغییر و تحول این نهادها می‌انجامد. پیوند تنگاتنگ زمان، مکان و فرهنگ در دوران سنتی تقویت‌کننده‌ی پیوند میان فرد و جامعه بود.

«در جوامع سنتی فرد معمولا به صورت منفعلانه هویت می‌یافت و ناخودآگاه میراث‌دار هویت می‌شد، هویتی که در طول زندگی چندین نسل حفظ شده بود، این انفعال تا حدود زیادی از محدود بودن منابع هویت‌ساز ناشی می‌شد. در جوامع سنتی عرصه‌ی هویت‌سازی چنان توسط نیروهایی مانند سنت، طبیعت، گفتمان مسلط و نهادهای اجتماعی سیاسی و مذهبی اشغال شده بود که فرد نمی‌توانست از حداقل خودمختاری و آزادی عمل برخوردار باشد ...»

حال آن که تحولات دهه‌های اخیر، چه در زمینه‌های فرهنگی چه در عرصه‌های ساختاری، به تعدد و تنوع و گاه تعارض منابع هویت‌ساز منجر شده و گسترش نوگرایی در عرصه‌ی جهانی، به بحران هویت در میان بسیاری از اقشار، به ویژه جوانان و زنان دامن زده است.

 تحولات فرهنگی، دگرگونی‌های عرصه‌ی اقتصادی و پی‌آمدهای آن‌ها موجب تعدد گروه‌ها و گسترش روابط اجتماعی و تعلقات گروهی زنان شده و تکثر منابع هویت‌سازی زنان را در پی داشته است. تأثیر عمیق این فرآیند، هم در نهادهای جامعه هم در افزایش آگاهی زنان، موجب تضعیف مشروعیت نقش‌های زنان در خانواده‌ی سنتی به ویژه در میان زنان تحصیل‌کرده و شاغل می‌شود.

این گونه می‌توان گفت که زن در حال گذار، نه سنتی ا‌ست نه مدرن، برخی ویژه‌گی‌های زن مدرن را به هم‌راه برخی ویژگی‌های زن سنتی با خود به همراه دارد. او محصول جامعه‌ ایی در حال گذار است که مدرنیسم عرصه‌هایی از آن را در بر گرفته است، اما هم‌چنان در تار و پود سنت‌ها گرفتار است.

سرمایه‌های فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی را  به عنوان  مهم‌ترین  عوامل اجتماعی مؤثر  بر هویت‌یابی  زنان   می توان در نظر گرفت و بازتاب نتایج تحقیق های صورت گرفته ، نمایان‌گر این است که این سرمایه‌ها با تعیین سهم‌شان چه نوع هویتی را برای زنان می‌سازد و اگر هویت مدرن را می‌سازد، این هویت چه شاخص‌هایی دارد و یا چه ابعادی این هویت را تعیین کرده است .




نویسنده :مریم واقف

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد