همواره وضعیت اجتماعی زنان، که نشات گرفته از تغییرات جامعه می باشد، در دوره های مختلف تاریخی دچار تحول و با افت و خیز های زیادی همراه بوده است . شاید بتوان از حمله اعراب به ایران به عنوان مهم ترین عامل تغییرات در میان ایرانیان نام برد، که موجب پذیرش ارزش های عربی _ اسلامی در ایران گردید و تغییرات مستقیم واساسی را بر وضعیت زنان ایرانی گذارد.
در اواخردوره پهلوی امکان حضور، اشتغال وفعالیت بیشتر زنان در حوضه های مختلف اجتماعی _ سیاسی میسرگردید، حتی حوزه قضاوت، که در حال حاضر از لحاظ قوانین اسلامی ایران یک حوزه کاملا مردانه محسوب می گردد.
در جریان جنبش های منجر به انقلاب اسلامی، طبق اسناد و مدارک موجود، حضور زنان بسیار فعال و گسترده بود، با شروع انقلاب اسلامی جنبش آزادی خواهی و مساوات طلبی زنان با سرکوب شدید و عقبگرد بی سابقه رو به رو گردید، در نهایت زنان، با تمامی مشکلات پیش روی توانستند، با تجربه و آگاهی بیشتری پا به عرصه فعالیت های اجتماعی_سیاسی گذاشتند وباری دیگر،با گام هایی راسخ تر، به سوی اهداف آزادی خواهی خود پیش روند.
جایگاه زنان
قبل از حمله اعراب به ایران و در زمان حکومت پادشاهان ایلام،پدر سالاری در ایران حاکم بودهاست اختیار انتخاب همسر برای دختران به دست پدر دختر بود و پس از مراسم ازدواج، دختر به خانواده دیگر تعلق میگرفت در زمان هخامنشیان ، زنان حق ارث ومالکیت داشتند. میتوان در میان کتیبهها و در میان ترجمههای آن نقش زنان را به خوبی مشاهده کرد بهطوریکه در آن میان زنان شغل و حقوق داشتند و در میان پدیدآورندگان و معمارن تخت جمشید زنان نیز حقوق بگیر بودند و میزان حقوق انها در میان کتیبهها نقش بستهاست.
پوراندخت شاهنشاه ایران در زمان ساسانی زنی بود که بر بیش از 10 کشور آسیایی پادشاهی میکرد. تاریخچه فمنیسم در دنیا به بیش از 150 سال نمیرسد، اما «پوراندخت»، پادشاه ایرانی دوره ساسانی 1400 سال پیش اولین سخن «فمنیستی» ایرانی را بیان کرد. «پادشاه چه زن باشد چه مرد باید سرزمینش را نگاه دارد و با عدل و انصاف رفتار کند». پوراندخت در نامهای که به سپاهیانش نوشته بود جمله فمنیستی خود را بیان کرد و خود را در لیست اولین پیروان تساوی حقوق زن و مرد قرار داد. در امپراطوری ساسانی، زن شخصیت حقوقی نداشت و فرد محسوب نمیشد. در چنین شرایطی پوراندخت در تیسفون تاج بر سر گذاشت و بدون توجه به جنسیت خود، قدرت را بار دیگر به خاندان از هم پاشیده ساسانی بازگرداند. در نبرد با رومیان، وجود تعداد زیادی سربازان زن در ارتش ایران گزارش شدهاست.
در دوره قاجار (1164-1304) امکان تحصیل برای زنان بسیار محدود بوده است. (اطلاعات زیادی دردست نیست، اما یک منبع میزان باسوادی زنان را تا سال 1304، 3% میآورد.) در باور عمومی، باسوادی زنان را مخالف اسلام و برای جامعه خطرناک میدانستند (بعضی از روحانیون نیز همواره بر این باور تاکید میکردند). باسوادی زنان ننگ محسوب میشد و بسیاری از زنان باسواد، آن را پنهان میکردند. مثلا بعضی از همسران ناصرالدین شاه توانایی خواندن و نوشتن داشتند ولی شاه از این امر اطلاع نداشت. حق رای برای زنان وجود نداشت و زنان نمیتوانستند به هیچ منصب سیاسی دست یابند.
جنبش های زنان
زنان تهرانی برای اولین بار در دوران ناصری با شرکت در تظاهرات جنبش تنباکو پا به عرصه اجتماع و سیاست گذاشتند اما به طور دقیق و موثر وارد شدن زنان در مبارزات سیاسی به دوران جنبش مشروطیت در دارالخلافه باز میگردد. همراهی زنان تهرانی پابهپای مردانشان تا جایی بود که عینالدوله، صدراعظم خطاکار مظفرالدین شاه دستور داد که از بیرون آمدن زنان در پایتخت جلوگیری شود و هر سربازی که زنی را در خیابان ببیند باید او را به قراولخانه تحویل دهد.
در آستانه انقلاب مشروطیت و به هنگام تحصن علما در شاه عبدالعظیم، زنان با رفتن به شهرری نهتنها از نظر مالی بلکه با قبول خطر جانی به یاری مبارزهخواهان رفتند. در زمان فتح تهران توسط مجاهدین مشروطه ایستادگی و مبارزات یک زن در کنار دیگر مجاهدین نقطه عطفی در نقش زنان در این جنبش است . سردار بی بی مریم بختیاری، شخصاً تفنگ به دست گرفت و با قزاقان جنگید.
پس از پیروزی انقلاب مشروطیت برای تکمیل قانون اساسی بار دیگر زنان آزادیخواه تهران دست به فعالیت زدند، به نزدیکی مجلس رفتند و در میدان بهارستان به تظاهرات پرداختند. این دسته از زنان آزادیخواه از آنجا که مقالاتشان در روزنامهها چاپ نمیشد دست به انتشار اعلامیه و شبنامه زدند. به هر حال قانون اساس مشروطه (1285) ایران برای زنان حقی قایل نشد و حتی زنان را درکنار مهجوران و مجرمان از حق رای محروم کرده بود.
در کتابهای تاریخ تهران قدیم همچنین به تشکیل انجمن و اتحادیه زنان اشاره میشود: «در تهران بیش از 10 جمعیت نیمه مخفی زنان وجود داشت که هماهنگی امور آنها در دست یک کمیته مرکزی بود که یک دفتر اطلاعات هم وجود داشت که در آنجا همیشه یک نفر جوابگویی و توضیح به هر زن علاقهمند به امور سیاسی را انجام میداد.»
اتحادیه غیبی نسوان
بعد از جریان مشروطیت، نخستین انجمن بانوان به نام «اتحادیه غیبی نسوان» در تهران در سال 1325 هجری قمری به صورت مخفیانه و پنهانی تشکیل شد. هدف اصلی این انجمن شرکت زنان در فعالیتهای سیاسی، برابری حقوق زن و مرد و آزادی شرکت زنان در اجتماعات بود. این انجمن طی مقالات عریض و طویلی با لحنی بسیار تند نمایندگان مجلس و آزادیخواهان را در کوتاهی کارهایشان نکوهش میکردند.
انجمن مخدرات وطن
از دیگر انجمنهای اولیه، «انجمن مخدرات وطن» بود که سه سال پس از نخستین اتحادیه زنان فعالیت خود را آغاز کرد. هدف این انجمن دفاع از استقلال میهن، مخالفت با استقراض از بیگانگان، جلوگیری از خرید کالاهای فرنگی، تبلیغ استفاده از کالاهای داخلی از جمله پوشیدن لباس دوخت ایرانی با پارچه ایرانی و... بود. در ابتدا جلسات انجمن مخدرات وطن مورد استقبال بانوان قرار نمیگرفت تا اینکه مدیر انجمن برای حضور به هم رسانیدن زنان، تصمیم گرفت در مجالس، جشن و سرگرمیهایی چون اجرای نمایشنامه و... تشکیل دهد و کار به جایی رسید که این مجالس به شکلی چشمگیر و وسیع برگزار و برای ورود به آن بلیت فروخته میشد. درآمد حاصل از این جلسات جهت ایتام و ایجاد مدارس دخترانه صرف میشد. از اعضای این انجمن اطلاعات موثقی در دست نیست. بسیاری از اعضای آن به نام پدران و شوهرانشان معروف بودند از جمله آغابیگم (دختر مجتهد مهدی نجمآبادی)، همسر ملکالمتکلمین، همسر میرزا سلیمان میکده و....
انجمن آزادی زنان
پس از آغاز جنگ جهانی اول، انجمن آزادی زنان توسط چند تن از دختران ناصرالدینشاه تشکیل یافت که نظامنامه آن، اساس نیازهای اولیه زنان در تعلیم و تربیت و بالا بردن سطح آگاهی آنان بود. از ویژگیهای این انجمن شرکت اعضا به شکل خانوادگی شوهران زنان و دختران در جلسات انجمن بود. جلسات انجمن ماهی دو بار در محلی خارج از شهر تهران (فیشرآباد) به دلیل راحتی رفت و آمد انجام میشد. به محض اطلاع مخالفان از این جلسات حملاتی نیز صورت میگرفت. افتخارالسلطنه (دختر ناصرالدینشاه) همسر ظهیرالدوله که به ملکه ایران مشهور بود از فعالان انجمن آزادی زنان بود.
انجمن همت خوانین
این انجمن بعد از تاجگذاری احمدشاه به منظور حل مشکلات زنان، بالا بردن سطح فکر و آگاهی در تهران تشکیل شد. عمدهترین هدف این مبارزان، باسواد و آگاه کردن زنان جامعه بود. اولین گروه زنان انجمن همت خوانین توسط خانم نورالدجی، مفتش کل مدارس دخترانه تهران تشکیل شد. این انجمن اعتقاد داشت که در شرایط سخت کنونی و اوضاع سیاسی ناگوار کشور بانوان تنها از دو طریق تربیت و تعلیم علم و هنر و فعالیت در زمینههای اقتصادی میتوانند به کشورشان خدمت کنند. به همین دلیل این انجمن بر ضرورت گسترش مدارس دخترانه در سراسر کشور تاکید داشت.
جمعیت پیک سعادت نسوان
این جمعیت توسط روشنک نوعدوست در سال 1299 خورشیدی آغاز به کار کرد. وی بر اثر فشارهای شدید و ناملایمات ناشی از اوضاع متشنج جنگ جهانی اول، جمعیتی به نام پیک سعادت نسوان با کمک جمیله صدیقی و سکینه شبرنگ این اتحادیه را تاسیس کرد. هدف این انجمن بالا بردن سطح سواد در بین زنان، تاسیس کلاسهای اکابر، برگزاری سخنرانیها و تاسیس کتابخانه بود. عدهای از فعالان این انجمن بعدها توسط پهلوی اول دستگیر شدند و به زندان افتادند. از اقدامات این جمعیت انتشار مجله جمعیت پیک سعادت نسوان بود که در آن مقالات ادبی و اجتماعی برای بالا بردن آگاهی زنان تهرانی به چاپ میرسید.
جمعیت نسوان وطنخواه
این جمعیت در سال 1301 خورشیدی توسط محترم اسکندری دختر یک شاهزاده قاجاری تاسیس شد. هدف این انجمن طبق اساسنامهای که باقیمانده است پس از تاکید در حفظ شعایر و قوانین اسلام عبارت بود از: سعی در تربیت دختران، ترویج صنایع دستی وطن، باسواد کردن زنان، تاسیس مریضخانه برای زنان فقیر و... این اتحادیه با انتشار مجله نسوان وطنخواه و تشکیل کلاسهای اکابر در راه ترقی زنان میکوشید اما در مقابل عدهای از مخالفان این انجمن جزوهای به نام «مکر زنان» منتشر کردند که باعث شد زنان عضو این جمعیت یک روز تمام در شهر تهران بچرخند تا همه جزوهها را خریده و آنها را در میدان توپخانه آتش زنند که با این عمل، آمادگی خود را برای مبارزه نشان دادند.
در سال 1933 میلادی، رضا شاه پهلوی پس از دیدار با مصطفی کمال در ترکیه اقداماتی را به منظور بهبود موقعیت زنان آغاز کرد. او به مؤسسات آموزشی به ویژه دانشگاه تهراندستور داد که از دختران نیز ثبت نام به عمل آورند. در سال 1934 میلادی، رضاشاه دستور به کشف حجاب داد و چادر و روبنده را ممنوع کرد. اما از سوی دیگر سازمانهای زنان مانند «جمعیت نسوان وطنخواه» تعطیل شدند و نشریات زنان بسته شد.
در دوران محمد رضا پهلوی، لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی به تصویب رسید و برای نخستین بار زنان حق رای و نامزدی در انتخابات را به دست آوردند. اولین وکلای زن در مجلس شورای ملی ایران در سال 1963 در انتخابات سراسری رای آوردند و به مجلس راه یافتند. سازمان زنان ایران تشکیل شد و در اواخر دوره پهلوی مواردی از قانون حمایت خانواده 1354 تصویب گشت.
در سال 1357 حدود 38درصد دانشجویان دانشگاههای ایران زنان بودند. تحقیقات متعددی نشان میدهند با وجود افزایش باسوادی زنان، نگرش آنان نسبت به نقش سنتی و نیز جایگاه فرودست خود تغییری نکرده بود. درست قبل از انقلاب سال 1357، 1500 زن در مقامهای ارشد مدیریتی در سطح کشور، 22 زن در مجلس شورای اسلامی، 5 شهردار، و 33% کل مشاغل آموزش عالی ایران بر عهده زنان بود.
ایران در سال 2009 از نظر شاخص تبعیض جنسیتی در گزارش مجمع جهانی اقتصاد در میان 134 کشور در ردیف128 قرار گرفت. ایران در سال 2007 از لحاظ شاخص GEM که مرتبط با میزان مشارکت زنان میباشد در رتبه 87 از میان 93 کشور محاسبه شده قرار داشت همچنین در سال 2006 ایران از نظرشاخصهای توسعه مسایل زنان، در رتبه 84 قرار داشت و میزان درآمد مردان بهطور متوسط دو و نیم برابر زنان بود همچنین میزان بیکاری زنان در این سال 170 درصد مردان بودهاست. بنابر جدید ترین آمارها و اطلاعات در مورد شکاف جنسیتی که به عنوان اینهمانی رشد اقتصادی در کشور ها در نظر گرفته شده وشاخصه های آن عبارتندازفرصت های شغلی،مشارکت در اقتصاد،آموزش و توانمندی های آموزشی و مشارکت سیاسی می باشد،(به غیر از آموزش که رتبه ایران را کمی بالاتر برده زیرا زنان در این مساله بسیار فعالندبا وجود محدودیت های رشته دانشگاهی که برای زنان در نظر گرفته شده) از لحاظ پوشش شکاف جنسیتی،بین 135 کشور، ایران در میان 10 کشور آخر جای دارد و کشور های اسکاندیناوی، نروژ،سوئد و فنلاند 4 کشوری هستند که بالا ترین رتبه ها را کسب کرده اند. با چنین شکاف جنسیتی عمیقی، چیزی جز آسیب های بزرگ اجتماعی دامان زنان ودختران جامعه را نخواهد گرفت و جامعه نیز ازبی توجهی به قشر زنان ،ضربه شدیدی خواهد خورد.
با وجود تمامی این آمار و ارقام می توان به وضوح شاهد فعالیت چشمگیر زنان، همگام با جنبش های جهانی زنان، در ایران بود. در عین حال عدم وجود بستر مناسب برای تشویق زنان علاقمند به حوزه سیاست باعث گردیده، این حوزه هنوز مردانه تلقی گرددو یا حاکمیت مردسالارانه در آمیخته با دیدگاه مذهبی افراطی، عاملی قوی جهت دور نگاه داشتن هر چه بیشتر زنان از این حوزه گردد.در نتیجه تمام عوامل موجود دست دردست هم، باعث گردیده که زنان با همه علاقه وتمایلی که به این حوزه نشان می دهند نتوانند در رقابتی سالم به کسب تجربه پرداخته و قابلیت های خود را به عرصه ظهور بگذارند.
نه خیلی دور دست ها بلکه در همین نزدیکی، کشورافغانستان به زودی شاهد حضور اولین زن در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری 2014 خواهد بود .خانم فوزیه کوفی، قهرمان حامی حقوق زنان اولین کسی است که رسما اعلام کردکه قصد شرکت در انتخابات را دارد.وی قبلا همتایان مرد خود را هنگام انتخاب شدن به عنوان نماینده مجلس و بار دیگر به عنوان اولین نایب رییس زن مجلس غافلگیر کرده بود.
از کشوری چون ایران با چنین سابقه فعالیتی برای زنان قطعا انتظاری بیشتر می رود، با توجه به اینکه در حال حاضر قدرت حاکمیت و تصمیم گیری در دست مردان است، تلاش و پیگیری زنان، برای تاثیر گذاری هر چه بیشتر بر افکار عمومی جهت گرفتن حقوق واقعی خود بسیار ضروری به نظر می رسد.
با نگاهی به جهان کنونی،که اخبار خشونت، قدرت طلبی، تبعیض و جنایت علیه بشریت از جای جای آن به گوش می رسد شاید با استفاده بیشتر از خصوصیات بارز زنان، که صبرو بردباری در مقابل مشکلات،انطباق پذیری با شرایطی که قابل تغییر نیست به جای دیوانگی و جنگ طلبی هاکه بیشتر دولتمردان دچار آن بوده و هستند، بتوانیم جهانی با صلح و آرامش را به فرزندانمان هدیه دهیم ودر انتها دنیایی بهتری خواهیم داشت اگر به جای زیر سوال بردن دانایی و علم خداوند، مقابل خرد الهی به دلیل آفرینش زنان و مردان درکنار یکدیگر برای کامل بودن جهان هستی، سر تعظیم فرود آوریم و همواره بگوییم « نه من نه تو،ما» زیرا تنها با قدرت ما می توان در مقابل هر مشکلی ایستاد و پیروزی را به دست آورد.
«نویسنده مریم واقف»
منابع:
کتاب «زنان در تاریخ معاصر ایران»
ویکی پدیا،دانشنامه آزاد
افرین نقش زنان در طول انقلاب و دفاع مقدس رو ظاهرا فراموش کردید اما خیلی خوبه
سلام مطالبت بسیار زیباست . واین رو گفته باشم زن توتاریخ مهمترین نقشها رو داشته وشاید هم نقش زن از مرد بیشتر بوده باشه
شاید بعضی آقایون اشتباه متوجه شدند
موفق باشید
بروز رسانی چی شد؟
خیلی خیلی ممنونم واسه این مطلب زیبا
اگه خودمون گذشته هم جنسانمون رو یادآوری نکنه کلا فراموش میشیم.