زنان ایرانی افسردهاند، حتی اگر آمارها خبر از افسردگی سه تا چهار برابری شان نسبت به زنان دیگر دنیا ندهند، باز غمگین و عبوس و افسرده به نظر میرسند. حکایت افسردگی زنان ایرانی، وقتی به قشر خانهنشین و خانهدار میرسد بغرنجتر میشود. کافیست سری به پژوهشهای انجام شده بزنید تا ببینید که زنان خانه دار ایرانی نسبت به همسرانشان حداقل ۲ تا ۴برابر بیشتر در معرض افسردگی قرار دارند.
افسردگی بیماری شایع عصر ماست و در تمامی جهان روند فزاینده ای دارد. این در حالی است که حدود نیمی از مبتلایان به افسردگی یا از بیماری خود بی خبرند یا بیماری آنها چیز دیگری تشخیص داده شده است.
وزارت بهداشت ایران: ۲۰ تا ۳۰ درصد جمعیت کشور دچار مشکلات روانی هستند! ۳ تا ۲۵ درصد دانش آموزان از بیماریهای روانی رنج می برند! سایه سنگین افسردگی بر سر زنان ایرانی! ۲۵ درصد زنان دچار انواع افسردگی و اضطراب هستند! افزایش چشمگیر افسردگی در جامعه و نگرانی از روند رو به گسترش آسیب های اجتماعی در تهران!
رئیس انجمن روان شناسی اجتماعی ایران در رابطه با این بیماری شایع میگوید: زنان بیشتر از مردان در معرض بیماریهای روانی و افسردگی قرار دارند به طوری که درصد ابتلای زنان به اختلالات روانی در جامعه ما 2 برابر مردان است. دلیل آن مسائل بیولوژیکی و شرایط محیطی است همچنین نابسامانیهای اجتماعی و قانونی نیز در این مسأله موثر است.
امروزه بر اساس نتایج سالها مطالعه میدانی، محققان شکی ندارند که خطر افسردگی، زنان را بیش از مردان تهدید می کند و احتمال ابتلای آنان به این اختلال خلقی دو برابر مردان است. از آنجایی که زنان نخستین کسانی هستند که به عنوان مادر پاسخگوی نیازهای حیاتی کودک هستند، سلامت روحی آنان تأثیر مستقیمی بر سلامت روحی و روانی فرزندانشان و در نتیجه سلامت روان جامعه خواهد گذاشت.
زندگی پر از فراز و نشیب های روحی است و زمانی که چرخ زندگی در سرازیری بیفتد ، نشیب های روحی تداوم یافته ، عملکرد طبیعی فرد مختل می شود و امکان بروز یک بیماری جدی و رایج به نام"افسردگی" افزایش خواهد یافت . افسردگی، روح ، جسم ، ذهن و رفتار فرد را درگیر می کند. امکان بروز این بیماری هم درزنان وهم در مردان وجود دارد، اما بنا به دلایلی زنان دو برابر مردان به این بیماری مبتلا می شوند.
از آنجایی که زنان و مردان در بیان احساساتشان با هم متفاوتند، واکنشی که در مقابل فشارهای روحی از خود نشان میدهند نیز یکسان نیست. در حالی که پسران عموما نگرانی هایشان را با پرخاشگری و ناهنجاریهای رفتاری نشان میدهند، اکثر دختران در شرایط مشابه دچار اختلالات خلقی و افسردگی می شوند.
کمبود عزت نفس موجب میشود که فرد از خود تصویری منفی داشته باشد، آن را به همه جوانب زندگی تعمیم دهد و در نتیجه دچار نوعی درماندگی شود. این حس درماندگی که اصطلاحاً با “مود” پایین شروع میشود کم کم میتواند تبدیل به افسردگی شود. فرد افسرده عموما خود را بی ارزش، دنیا را پوچ و آینده را سیاه میبیند.
نتیجه بعضی از تحقیقات نشان داده است که عدم اشتغال و داشتن سه فرزند یا بیشتر میتواند به علت شکننده کردن موقعیت اجتماعی زن به عاملی برای افسردگی بدل شود. استیصال و گیر کردن در موقعیتی که راه خارج شدن از آن دشوار به نظر میرسد یکی از عوامل مهم در بروز افسردگی است.
بسیاری از زنان سرپرست خانوار که به دلایل متعددی مثل مهاجرت شوهر، زندانی شدن یا از کار افتادگی او، طلاق و ... سرپرستی خانواده را به عهده گرفته اند، آسیب پذیرترین قشر اجتماع محسوب می شوند. زنانی که بدون همسر و به تنهایی باید پاسخگوی نیازهای عاطفی و مادی فرزندانشان باشند بیش از دیگران احساس استیصال میکنند و امکان بروز افسردگی در آنان به مراتب بیشتر است.
علاوه بر زنان سرپرست خانوار رقم افسردگی در میان زنان خانه دار رو به افزایش است. احساس تنهایی، ترک خانه توسط فرزندان ، کار بدون دستمزد، فقر اقتصادی ، بها ندادن به ارزش اقتصادی و اجتماعی در جامعه، قدرناشناسی نسبت به تلاش زنان خانه دار، خشونت ، نداشتن مشارکت اجتماعی، کمبود مراکز تفریحی، بالا بودن هزینه ها جهت تفریح و پرکردن اوقات فراغت از جمله علل بروز افسردگی در میان زنان خانه دار است.
در میان زنان شاغل دستهای که نتوانسته اند بین زندگی خانوادگی و شغلی خود تعادل ایجاد کنند اغلب سرخورده می شوند.عدم تقسیم کار در خانه و در نتیجه به دوش کشیدن بخش بزرگی از مسئولیت خانواده و تعلیم و تربیت فرزندان بار مضاعفی است که آنها بعد از مدتی توان تحملش را از دست می دهند. این زنان نهایتاً ممکن است به این نتیجه برسند که وظایف خود را آنطور که باید انجام نمیدهند و در نتیجه احساس گناه و عدم رضایت کنند.
دکتر سیما فردوسی، روانشناس
در این باره میگوید: «اختلالی مانند افسردگی در تمام جنبههای زندگی تاثیرگذار
است و میتواند شرایط فردی، اجتماعی، شغلی و خانوادگی افراد را تحتالشعاع قرار
دهد. افسردگی زنان میتواند کانون گرم خانواده را به خطر بیندازد چرا که زنان از
مهمترین ارکان شادابی و سلامت هر خانواده به شمار میروند. زنی که نشاط نداشته
باشد، در انجام دادن کارهای مربوط به خود و خانواده و تربیت فرزندان و ارتباط با
همسر ناموفق خواهد بود و فرزندان در اینگونه خانوادهها تحت تأثیر این حالات روحی
مادر دچار یأس و بدبینی خواهند شد در نتیجه این احساسات زنی که باید پایه اصلی
استحکام و شادابی در خانواده باشد، خود غمگینترین عضو خانه میشود و دیگر نه از
عهده کارهای منزل برمیآید و نه قادر به ایفای نقش خود در جامعه است چون احساس میکند
تلاشهای او در خانه دیده نمیشود».
دکتر امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه در این باره به خبرآنلاین میگوید: «وقتی در جامعه زن باید دوشادوش مرد برای تأمین مایحتاج زندگی و ازدواج و اشتغال کار کند و فشار اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، روحی و روانی شوهر و فرزندان را در جامعه تحمل کند، چون زن حساستر و عاطفیتر است بیشتر در معرض افسردگی قرار دارد».
او معتقد است: «در برخی استانهای کشور به دلیل رفتارهای بد خانواده و سنتی برخورد کردن با زنان، میزان افسردگی بیشتر است. لذا، وقتی زن باید با حداقل درآمد شوهر مدیریت خانه را به نحو احسن انجام دهد و هرگونه رفتاری را از سوی شوهر و یا فرزندان و اطرافیان را تحمل کند و سنگ صبور همه باشد، در مقابل، کسی به حرف او گوش ندهد، معلوم است که افسردگی در بین این قشر بیشتر میشود».
مطالعات انجام شده نشان میدهد که بیماریهای روانی و اختلالات رفتاری در زنان ایرانی باعث هدر رفتن یک میلیون و ۱۹۱ هزار سال عمر آنها میشود و با وجود بالاتر بودن امید به زندگی در زنان نسبت به مردان، کیفیت زندگی آنها را پایینتر میآورد.
بهبود شرایط اقتصادی، امنیت شغلی، شرایط مناسب کار و حمایت های اجتماعی هم قطعاً به کاهش افسردگی در زنان و مردان منجر می شود. برقراری عدالت و رفع تبعیض هم چه در محیط کوچک خانواده و چه در جامعه از عوامل مهمی هستند که میتواند مانع بروز افسردگی شوند.
گردآوری توسط: مریم واقف
منابع :
خبر گزاری ایستا
خبر انلاین
سلامت نیوز
ویکی پدیا، دانشنامه آزاد
.....
این مطلب تون عالی و کاربردی است ، انتخاب تیترتون مثل قبل شاهکار و پرداخت آماری مطلب، اون رو مستند و به روز کرده ، موفق باشین
سلام
افسردگی واقعا بیماری جامعه کنونی در زنان ومردان ،بخصوص زنان خانه داراست که متاسفانه در ایران به آن توجهی ندارند و سلامت جامعه به طور جدی به خطر افتاده است.
مقاله عالی وپرمحتواست.
ممنون