نه من نه تو

اجتماعی

نه من نه تو

اجتماعی

اولویت های من، یا اولویت های تو



دستانی که برای طلب خواسته های خود همچنان بسته مانده



تا پیش از این ، کنشگران جنبش زنان بر خواسته ها و مطالبات مشخصی پافشاری داشتند. به طوری ‏که، جریان ها را می توان با خواسته های آنها شناسایی کرد. برای نمونه، جریان هایی که بر تغییر قوانین تبعیض آمیز ‏تاکید داشتندو یا خواهان قانون بی سنگسار بودند. برخی معتقدند خواسته ها و عملکرد جنبش زنان نیز نسبت به سال های گذشته دستخوش تغییر وتحول گردیده  است.

مهم تر از هر چیز  لازم است که تنوع درونی «زنان ایران» را در نظر بگیریم. زنان ایران موجودیت یک شکل و یکسانی ندارند و به طبقات و قومیت های مختلفی تعلق دارند، به همان میزان تنوع  اجتماعی که وجوددارد،اولویت های یکسانی نیز نمی توان برای زنان در نظر گرفت. اتفاقی که اغلب رخ می دهد، این است که مطالبات و مسایل بخشی از زنان که دسترسی به منابعی برای ابراز خواست های خود دارند، به عنوان خواست های عمومی زنان ایران طرح می شود و این موضوع که حتی اگر این مسایل مشترک باشند، در طبقات و گروه های مختلف از اولویت های مختلفی برخوردارند ، مغفول می ماند.



 با حذر از تعمیم آنچه که خود منطبق با خواستگاه طبقاتی و اجتماعی خود، به عنوان مسئله ی دارای الویت برای «زنان» تلقی می کنیم، بگذاریم تا زنان خود از اولویت های خود بگویند. به میان زنان برویم و نه بر اساس حدسیات خود، که بر اساس پژوهش و مطالعه ی علمی و مستند بگوییم که طبقات مختلف زنان ایران چه خواست ها و اولویت هایی دارند. جای خالی درک و شناخت این اولویت در میان فعالان جنبش زنان بسیار مشهود است.

تحولات اقتصادی بر بسیاری از مسائل جامعه و زنان تاثیر گذاشته و در نهایت مسائلی را به اولویت های مطرح زنان در گذشته افزوده است . در چند سال گذشته در ایران، تحولاتی در برخی حوزه ها روی داده است که مسائل زنان همچون سایر مسائل اجتماعی تا حدود زیادی از آن متاثر گشته است.

 تحولات اقتصادی در چند سال گذشته یکی از تاثیرگذارترین آنهاست که موجب افزایش فشار  اقتصادی بر طبقات محروم و متوسط شده. اگر چه این تنها زنان نیستند که از نتایج فشارهای اقتصادی رنج می کشند اما بازتاب این فشارها خود را به اشکال متفاوتی در زندگی آنان نشان می دهد. زنان و دختران طبقات محروم در کنار تمام وظایف خانگی به ناچار وارد بازار کار می شوند. کاری که عمدتا نه مهارتی را به آنان می آموزد و نه خلاقیتی در آن وجود دارد.




زنان طبقه متوسط نیز به گونه دیگری از این فشارها متاثر می شوند. آنان که در سالیان گذشته با ورود به دانشگاه ها، امکان تحصیل یافته و حضور اجتماعی گسترده تری پیدا کرده اند، در بازار رقابتی کار به دلیل گسترش بیکاری در جامعه جزو اولین گروه هایی هستند که از بازار کار کنار گذاشته شده و ناگزیر خانه نشین می شوند.

 گروهی که در انتظار ورود به دانشگاه ها هستند نیز به دلیل عدم توانایی در تامین هزینه های تحصیلی و یا تامین هزینه های زندگی در شهری دیگر، کم کم ناچار به کناره گیری از تحصیل شده و اندک اندک تعاملشان را با جامعه از دست داده و آنان نیز به دلیلی دیگر خانه نشین می شوند.
در کنار خانه نشینی زنان و کمتر شدن حضور اجتماعی آنان و شکل گیری جامعه ای مردانه، خشونت گسترش می یابد. این خشونت که گاه خود پیامد ناتوانی مردان در برابر فشارهای اقتصادی است به خانه ها نیز کشیده می شود. به این ترتیب خشونت علیه زنان و کودکان در سطوح مختلف گسترش می یابد. چیزی که هم اکنون نیز تا حدود زیادی در جامعه و خانواده ها قابل مشاهده است. بالا رفتن آمار کودک آزاری های حاد گزارش شده در دو سال گذشته خود مشتی از خروار است.

افزایش فشارهای اقتصادی منجر به بالا رفتن سن ازدواج می شود- که این به خودی خود منفی نیست و در یک جامعه مدرن می تواند نشانه رشد نیز باشد- و فرآیند ورود به بزرگسالی را برای آنان طولانی تر می کند.



طلاق پدیده ایست که همواره در ایران وجود داشته اما افزایش چشمگیر نرخ طلاق تغییر دیگریست که در سال های گذشته در ایران به وضوح قابل مشاهده است. هر چند طلاق می تواند یک پایان دراماتیک نبوده و به نوعی تولدی دوباره تلقی شود اما در ایران گره خوردن آن با تبعیض های متعدد، نگرش های نادرست فرهنگی وعدم استقلال مالی منجر به پدید آمدن مسائل گوناگونی برای زنان می شود.

 همه آنها در کنار مسائلی نظیر نابرابری در قوانین مدنی، تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها و ... که از سال ها قبل در رابطه با زنانی ایرانی مطرح بود، جای خواهند گرفت چرا که مسائل گذشته نیز همچنان حل نشده  باقی مانده است. با توجه به پیچیدگی این کلاف ، اولویت بندی کردن مسائل یا مهم و غیر مهم کردن آنها چندان ممکن نیست.



اولویت‌هایی که بخش های مختلف جنبش زنان در سال های گذشته پیگیری می کردند همچنان به قوت خود باقی هستند، اما آنچه که در شرایط فعلی می تواند به عنوان یک اولویت جدید مورد توجه قرار بگیرد، یافتن راهکارهای نو برای پیگیری این مطالبات است به عبارتی دیگر در حال حاضر آنچه که تغییر کرده است خواسته های زنان نیست بلکه شیوه دستیابی به آن است. جنبش زنان نیازمند افزودن شیوه های جدید به شیوه های گذشته است.

مطالبات حقوقی زنان و مبارزه با خشونت‌ علیه زنان همچنان از مهمترین مطالباتی هستند که می توانند به عنوان یک اولویت، محور بسیاری از فعالیت ها قرار بگیرد و البته یافتن روش های کار برای تحقق این مطالبات در شرایط فعلی نیز کم اهمیت تر از خود این مطالبات نیست و حتی می تواند به عنوان یک اولویت جدید در کانون توجه فعالان جنبش زنان قرار گیرد.


نویسنده: مریم واقف






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد