در طول همهٔ اعصار و در بسیاری از تمدن ها سطوح مختلفی از پوشش در شکلهای گوناگون وجود داشتهاست. در منابعی مانند تاریخ ویل دورانت، تاریخ اسلام پطروشفسکی، تاریخ اجتماعی ایران تالیف مرتضی راوندی و حتی منابع قدیمیتر مانند تاریخ یونان و دنیا اثر هرودوت که قبل از میلاد مسیح نوشته شده است، گزارشها حاکی از این است که زنان و مردان هنگام حضور در جامعه دارای حدودی از پوشش بودهاند.
حمله اعراب به ایران، مجموعه حملاتی به امپراتوری ساسانی در قرن هفتم میلادی اشاره دارد که از زمان ابوبکر شروع شده، اما در زمان عمر به اوج خود رسید. پیامد این حملات سقوط کامل دولت ساسانی در سال ۶۵۱ میلادی (مطابق با سال ۳۰ هجری قمری) و کشته شدن یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانیان، بود. این حملات همچنین باعث افزودن ایران به قلمرو اسلامی شد و سرآغاز فرایند تدریجی گرویدن ایرانیان به اسلام که چندین قرن طول کشید، بود.
مورخان دلایل متعددی را در مورد انگیزه و نقطه شروع حملات اعراب به ایران ذکر کردهاند: دورنمای کسب ثروت و زمین، گرسنگی و فقر، اعتقادات مذهبی، تلاش برای رها کردن اعراب بینالنهرین از سلطه ساسانیان، پانعربیسم، تغییرات آب و هوایی، گسترش شبکه تجاری و غیره.
ریشه پیدایش حجاب بدین شکل خاص، به زمان ورود اعراب مسلمان به ایران باز می گردد با این حال طبق تحقیقاتی که تاکنون انجام گرفته و برحسب انبوه روایت های موجود، پوشش حجاب به صورت کنونی عمدتاَ از زمان قدرت گرفتن سلسله صفویه و رواج مذهب شیعه در ایران آغاز شده است.
ریشه آموزه های سنتی در ایران که از زمان صفویه و با رسمیت یافتن مذهب تشیع در اذهان عمومی ترویج و ترغیب شده بود حجاب را به تدریج در اعماق جامعه به صورت یک «فرهنگ» رسوب داده بود و حتی آن را در قالب یک «عادت» و سبک مرسوم پوشش، نهادینه ساخته بود.
حجاب یا پوشش یکی از احکام اسلامی است که برای پوشش مردان (عمامه)و زنان(روسری) وضع شدهاست. آنچه امروزه به عنوان حجاب در کاربرد عام مصطلح است، پوشاندن مو (به طور خاص) و سایر اعضای بدن به جز صورت و دو دست (و گاهی دو پا) توسط زنان مسلمان غیر برده در برابر مردانی است که طبق شریعت اسلامی نامحرم شمرده میشوند. حجاب امروزه به یکی از نمادهای بسیاری از جوامع اسلامی تبدیل شده و در برخی کشورها از جمله ایران رعایت آن در مکانهای عمومی برای همهی زنان (با هر اعتقاد دینی) اجباری است.
دربارهی خاستگاه پوشش سر اختلاف نظر وجود دارد. به عقیدهی برخی، در قرون گذشته، در جامعه عرب از روبنده(نقاب) استفاده میشدهاست و در جامعه ایرانی از چادر و چارقد استفاده میشدهاست. طبق یکی از نظرات، استفاده از چادر در میان ایرانیان به دوران پیش از اسلام و به زمان اشکانیان و پس از آن ساسانیان باز میگردد.
از سوی دیگر با آنکه اغلب مراجع تقلید و علمای اسلامی در ایران مدعی هستند که حجاب توصیه شده در قرآن است ،اما آیه ای که به طور مستقیم و مشخص به پوشش موی زن در قرآن اشاره کند وجود ندارد بلکه این تفسیر خاصی از قرآن است که توسط عالمان دینی و شریعتمداران ارائه شده است.
در مقابل محققانی که پوشش سر را به اسلام یا سنت عربی نسبت میدهند، گروه دیگری از محققان معتقدند که حجاب مو جزو سنتهای عربی و اسلامی نبود و پس از حملهی اعراب به سرزمینهای دیگر و آشنا شدن آنان با سنت استفاده از پوشش سر توسط اشراف بود که این سنت به اعراب نیز انتقال یافت.
در متن قرآن به زنان دربارهی نحوهٔ پوششان دستورهایی داده شده اما هیچ دستور صریحی برای پوشاندن مو، یا حتی گردن و دست و پا وجود ندارد. آیات ۳۰ و ۳۱ سورهی نور و آیهی ۵۹ سورهی احزاب به مسائل مربوط به پوشش زنان میپردازند. در آیههای ۳۰ و ۳۱ سورهٔ نور آمده:
(ترجمه): به مردان مؤمن بگو دیدگان خویش را از نگاه به زنان نامحرم باز گیرند و پاکدامنی ورزند که این برایشان پاکیزهتر است زیرا خدا از کارهایی که میکنید آگاه است (۳۰) و به زنان با ایمان بگو چشم از نگاه به مردان نامحرم فرو بندند و پاکدامنی کنند...
آیهی دیگری که در آن به مسئلهی پوشش زنان مسلمان پرداخته شده، آیهی ۵۹ سورهی احزاب است. در این آیه از زنان پیامبراسلام و زنان مومنان خواسته میشود که جلبابهای خود را بر خویش فرو افکنند، تا شناخته نشوند تا مورد آزار قرار نگیرند.
به عقیدهی موافقان وجوب پوشش مو و گردن و دست و پا، زنان مسلمان در عصر پیامبر اسلام نوعا حد پوشش مورد نظر آنان را رعایت میکردند. در مقابل مخالفان وجوب این حد از پوشش، بر این نکته تاکید میکنند که حد پوشش شرعی زنان مسلمان در زمان پیامبر اسلام کمتر از این بوده است.
گفتیست که برخی فقهای مخالف حجاب، این احادیث را دلیل کافی برای وجوب پوشش مو نمیدانند چون مو را جزو بدن زن نمیدانند. مطابق نظر برخی مخالفان وجوب حجاب، انداختن پارچه روی سر از رسوم برخی اعراب بوده است اما در اسلام بر آن امر نشده است.
مقدس اردبیلی از جمله فقهای شیعهی دورهی صفوی بود که دلایل موجود برای وجوب پوشش موی سر را کافی نمیدانست و احتمال به استحباب آن میداد.کشف حجاب و حجاب اجباری
کشف حجاب در ایران :رضا شاه در ۱۷ دی ۱۳۱۴ قانون کشف حجاب را رسمی کرد اما این قانون پس از دوران رضاشاه پیگیری نشد. این قانون پس از پایان حکومت رضا شاه در شهریور بیست، به فراموشی سپردهشد و اجرا نگردید.
گاه حکومتهای اسلامی رعایت حجاب را در کشور خود اجباری اعلام کردهاند. در این زمینه میتوان به عربستان سعودی، ایران، سومالی اشاره نمود.
تا قبل از رسمیت یافتن حجاب اجباری (در سال 1359 خورشیدی) یعنی دو سال بعد از انقلاب، در ایران زنان اختیار کامل بر پوشش خود را داشتند. وزنان با حجاب و بی حجاب در کنار هم به فعالیت اجتماعی می پرداختند وبرای هیچ یک از این دو قشر از لحاظ قانونی منعی وجود نداشت و برخوردی صورت نمی گرفت.
بعدازانقلاب ایران، با اجباریشدن حجاب، مخالفت برخی صاحبنظران برانگیخته شد. برای نمونه محمود طالقانی پس از اعلام اجباری شدن پوشش سر برای زنان در ادارات دولتی توسط امام خمینی به موضعگیری علیه آن پرداخت. روزنامه اطلاعات به نقل از وی در شماره ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ نوشت:
حتی برای زن های مسلمان هم در حجاب اجباری نیست چه برسد به اقلیت های مذهبی...ما نمی گوییم زنها به ادارات نروند و هیچ کس هم نمیگوید...زنان عضو فعال اجتماع ما هستند...اسلام و قرآن و مراجع دین می خواهند شخصیت زن حفظ شود. هیچ اجباری هم در کار نیست. مگر در دهات ما از صدر اسلام تا کنون زنان ما چگونه زندگی میکردند؟ مگر چادر می پوشیدند؟...کی در این راهپیمایی ها زنان ما را مجبور کرده که با حجاب یا بی حجاب بیایند؟ این ها خودشان احساس مسئولیت کردند. اما حالا اینکه روسری سر کنند یا نکنند باز هم هیچکس در آن اجباری نکرده است.»
هرچند موافقان حجاب اجباری در آن دوران با توسل به دلایل و برهانهایی موافقت خود را با «اجباریکردن حجاب» اعلام میکردند. نهایتا حجاب در ایران اجباری گشت و به اعتراض زنان توسط طرفداران حجاب حمله شد . از سال ۱۳۵۷طبق دستور امام خمینی، ورود زنان بدون حجاب به ادارات دولتی ممنوع شد و درسال ۱۳۶۳ با تصویب قانون مجازات اسلامی در مجلس شورای اسلامی ایران، عدم رعایت حجاب در معابر عمومی موجب حکم حد شرعی ۷۲ ضربه جاری شد. گاه افراد بدحجاب دستگیر به جریمه نقدی محکوم می شوند.
نویسنده :مریم واقف
منابع