اندیشه دموکراسی در سده های چهارم و پنجم پیش از میلاد در آتن شکلی کلاسیک یافت. هرکسی درطول زندگی خود، خواه وابسته به گروه ها و انجمن های مختلف است، از خانواده و محله و باشگاه هاو اتحادیه هی صنفی گرفته تا ملت و کشور. برای تمامی این اجتماعات، چه بزرگ و چه کوچک،به عنوان یک مجموعه تصمیماتی گرفته می شود. تصمیم گیری گاه جمعی و گاه فردی اتخاذ می گردد. دموکراسی به نوع تصمیم گیری جمعی تعلق دارد، یعنی تصمیماتی که بر اجتماعی به عنوان یک مجموعه اثر می گذارد، باید با نظر کلیه افراد آن اجتماع گرفته شوند و همچنین همه اعضا باید از حق برابر برای تشرکت در تصمیم گیری برخوردار باشند.
در واقع بایست گفت مفهوم دموکراسی مطلق نیست، بلکه نسبی می باشد. جامعه ای را می توان دموکراتیک نامید که حکومت از طریق رقابت در انتخابات به مسند قدرت رسیده و مسئول پاسخگویی به مردم باشد.هدف دموکراسی برخورد یکسان با همه مردم است.
برخی منتقدان، معتقدند که توده مردم بسیار نا آگاه تر و کم سواد تر و کوته بین تر از آن هستند که در تعیین خط و مش های دولت مشارکت کنند. پاسخ دموکرات ها این است که بی شک مردم به اطلاعات کافی و نیز به زمان برای درک مفهوم دموکراسی نیاز دارند، همانگونه که بزرگسالان مسئولیت اداره زندگی شخصی خود را به عهده می گیرند، قابلیت مشارکت در تصمیم گیر هایی را نیز که بر حیات جامعه شان تاثیر گذار است، دارند.
آیا برابری در اصل دموکراسی اهمیت دارد؟ اگر از دیدگاه برابری سیاسی به این امر بنگریم، هنگامی آن را دارای اهمیت می یابیم که قشری در جامعه آشکارا دارای مزیت ها و حقوق ویژه ای برای دستیابی به قدرت سیاسی _ چه به شکل انتخابی، چه غیر انتخابی _ باشد که سایر اقشار از آن محرومند. مردان به دلایل کاملا آشکار، مسایلی را که بر زندگی زنان تاثیر گذار است چندان جدی تلقی نمی کنند و این مسایل را در اولویت قرار نمی دهند. در نظام های دموکراسی، نسبت نمایندگان زن به زنان رای دهنده بسیار کم است. چنین وضعیتی، دلایل مختلف دارد که بخشی از آن تاریخی، و بخشی داخلی و بخشی نیز سیاسی است.
در طول تاریخ کمتر اتفاق افتاده است که زنان، شایسته شرکت درفعالیت های سیاسی قلمداد شوند، بلکه همواره به طور رسمی یا غیر رسمی از آن بر کنار بوده اند و این امر خود موجب تشدید اعتقاد به عدم شایستگی آنان شده است. بازمانده این اعتقادان گذشته، باعث ناتوان ساختن زنان برای احراز مقامات سیاسی شده است. آنچه که این اتقادات را بیشتر تحکیم می کند، تقسیم نابرابر کار است که بر طبق آن مسئولیت عمده زن، تربیت فرزند و خانه داری است.
فعالیت سیاسی، فعالیتی بسیار وقتگیر است و ساعاتی که دولت و پارلمان در آن به کار مشغولند، تنها به ساعات اداری سایر کارمندان محدود نمی شود بلکه ساعاتی را هم در بر می گیرند که مردم دیگر از آن برای استراحت و دسیدگی به امور شخصی استفاده می کنند، در ضمن این نوع فعالیت ها که در آنها مبارزه، رقابت های حزبی و قدرت طلبی های شخصی اهمیت بسیار دارد، بیشتر مورد پسند مردان است تا زنان.
اگر چه به هیچ وجه نمی توان گفت که همه زنان دارای نظرات، علایق ومنافع یکسانی هستند، ولی بسیار از آنها نیز تصمیم گیرنده بودن مردان را در پارلمان در مورد مسایل زنان بر نمی تابند.به هر صورت، اگر به ویژگی ها و صفاتی که در زنان نیز پرورش یافته است، مجال در خور داده نشود، کل اجتماع مغبون خواهد شد.
غلبه بر این میراث تاریخی نابرابی سیاسی، نیازمند اقداماتی در سطوحی چند است : عوض کردن دیدگاه ها نسبت به این مساله از طریق مدارس و آموزش عمومی مردم، فراهم کردن تسهیلاتی در کار بچه داری به منظور سبکتر کردن وظیفه زنان و تجدید نظر در ساعات کار پارلمان و دگر تسهیلات مربوط به آن از جمله اقداماتی هستند که باید صورت گیرد. احزاب نیز باید در ترغیب زنان عضو و معرفی آنان به عنوان کاندیدا پیشقدم باشند. این کار را می توان با اختصاص سهمیه و در نظر گرفتن جایگاهی ویژه برای زنان به انجام رساند.
اعلامیه جهانی حقوق بشر
ماده 21، بند اول:
هر کس حق دارد که در اداره امور عمومی کشور خود، خواه مستقیم و خواه با وساطت نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند، شرکت جویند.
تهیه و تنظیم: مریم واقف
منبع: دموکراسی چیست؟ دیوید بیتهام و کوین بویل، ترجمه شهرام نقش تبریزی، انتشارات یونسکو
در طول همهٔ اعصار و در بسیاری از تمدن ها سطوح مختلفی از پوشش در شکلهای گوناگون وجود داشتهاست. در منابعی مانند تاریخ ویل دورانت، تاریخ اسلام پطروشفسکی، تاریخ اجتماعی ایران تالیف مرتضی راوندی و حتی منابع قدیمیتر مانند تاریخ یونان و دنیا اثر هرودوت که قبل از میلاد مسیح نوشته شده است، گزارشها حاکی از این است که زنان و مردان هنگام حضور در جامعه دارای حدودی از پوشش بودهاند.
حمله اعراب به ایران، مجموعه حملاتی به امپراتوری ساسانی در قرن هفتم میلادی اشاره دارد که از زمان ابوبکر شروع شده، اما در زمان عمر به اوج خود رسید. پیامد این حملات سقوط کامل دولت ساسانی در سال ۶۵۱ میلادی (مطابق با سال ۳۰ هجری قمری) و کشته شدن یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانیان، بود. این حملات همچنین باعث افزودن ایران به قلمرو اسلامی شد و سرآغاز فرایند تدریجی گرویدن ایرانیان به اسلام که چندین قرن طول کشید، بود.
مورخان دلایل متعددی را در مورد انگیزه و نقطه شروع حملات اعراب به ایران ذکر کردهاند: دورنمای کسب ثروت و زمین، گرسنگی و فقر، اعتقادات مذهبی، تلاش برای رها کردن اعراب بینالنهرین از سلطه ساسانیان، پانعربیسم، تغییرات آب و هوایی، گسترش شبکه تجاری و غیره.
ریشه پیدایش حجاب بدین شکل خاص، به زمان ورود اعراب مسلمان به ایران باز می گردد با این حال طبق تحقیقاتی که تاکنون انجام گرفته و برحسب انبوه روایت های موجود، پوشش حجاب به صورت کنونی عمدتاَ از زمان قدرت گرفتن سلسله صفویه و رواج مذهب شیعه در ایران آغاز شده است.
ریشه آموزه های سنتی در ایران که از زمان صفویه و با رسمیت یافتن مذهب تشیع در اذهان عمومی ترویج و ترغیب شده بود حجاب را به تدریج در اعماق جامعه به صورت یک «فرهنگ» رسوب داده بود و حتی آن را در قالب یک «عادت» و سبک مرسوم پوشش، نهادینه ساخته بود.
حجاب یا پوشش یکی از احکام اسلامی است که برای پوشش مردان (عمامه)و زنان(روسری) وضع شدهاست. آنچه امروزه به عنوان حجاب در کاربرد عام مصطلح است، پوشاندن مو (به طور خاص) و سایر اعضای بدن به جز صورت و دو دست (و گاهی دو پا) توسط زنان مسلمان غیر برده در برابر مردانی است که طبق شریعت اسلامی نامحرم شمرده میشوند. حجاب امروزه به یکی از نمادهای بسیاری از جوامع اسلامی تبدیل شده و در برخی کشورها از جمله ایران رعایت آن در مکانهای عمومی برای همهی زنان (با هر اعتقاد دینی) اجباری است.
دربارهی خاستگاه پوشش سر اختلاف نظر وجود دارد. به عقیدهی برخی، در قرون گذشته، در جامعه عرب از روبنده(نقاب) استفاده میشدهاست و در جامعه ایرانی از چادر و چارقد استفاده میشدهاست. طبق یکی از نظرات، استفاده از چادر در میان ایرانیان به دوران پیش از اسلام و به زمان اشکانیان و پس از آن ساسانیان باز میگردد.
از سوی دیگر با آنکه اغلب مراجع تقلید و علمای اسلامی در ایران مدعی هستند که حجاب توصیه شده در قرآن است ،اما آیه ای که به طور مستقیم و مشخص به پوشش موی زن در قرآن اشاره کند وجود ندارد بلکه این تفسیر خاصی از قرآن است که توسط عالمان دینی و شریعتمداران ارائه شده است.
در مقابل محققانی که پوشش سر را به اسلام یا سنت عربی نسبت میدهند، گروه دیگری از محققان معتقدند که حجاب مو جزو سنتهای عربی و اسلامی نبود و پس از حملهی اعراب به سرزمینهای دیگر و آشنا شدن آنان با سنت استفاده از پوشش سر توسط اشراف بود که این سنت به اعراب نیز انتقال یافت.
در متن قرآن به زنان دربارهی نحوهٔ پوششان دستورهایی داده شده اما هیچ دستور صریحی برای پوشاندن مو، یا حتی گردن و دست و پا وجود ندارد. آیات ۳۰ و ۳۱ سورهی نور و آیهی ۵۹ سورهی احزاب به مسائل مربوط به پوشش زنان میپردازند. در آیههای ۳۰ و ۳۱ سورهٔ نور آمده:
(ترجمه): به مردان مؤمن بگو دیدگان خویش را از نگاه به زنان نامحرم باز گیرند و پاکدامنی ورزند که این برایشان پاکیزهتر است زیرا خدا از کارهایی که میکنید آگاه است (۳۰) و به زنان با ایمان بگو چشم از نگاه به مردان نامحرم فرو بندند و پاکدامنی کنند...
آیهی دیگری که در آن به مسئلهی پوشش زنان مسلمان پرداخته شده، آیهی ۵۹ سورهی احزاب است. در این آیه از زنان پیامبراسلام و زنان مومنان خواسته میشود که جلبابهای خود را بر خویش فرو افکنند، تا شناخته نشوند تا مورد آزار قرار نگیرند.
به عقیدهی موافقان وجوب پوشش مو و گردن و دست و پا، زنان مسلمان در عصر پیامبر اسلام نوعا حد پوشش مورد نظر آنان را رعایت میکردند. در مقابل مخالفان وجوب این حد از پوشش، بر این نکته تاکید میکنند که حد پوشش شرعی زنان مسلمان در زمان پیامبر اسلام کمتر از این بوده است.
گفتیست که برخی فقهای مخالف حجاب، این احادیث را دلیل کافی برای وجوب پوشش مو نمیدانند چون مو را جزو بدن زن نمیدانند. مطابق نظر برخی مخالفان وجوب حجاب، انداختن پارچه روی سر از رسوم برخی اعراب بوده است اما در اسلام بر آن امر نشده است.
مقدس اردبیلی از جمله فقهای شیعهی دورهی صفوی بود که دلایل موجود برای وجوب پوشش موی سر را کافی نمیدانست و احتمال به استحباب آن میداد.کشف حجاب و حجاب اجباری
کشف حجاب در ایران :رضا شاه در ۱۷ دی ۱۳۱۴ قانون کشف حجاب را رسمی کرد اما این قانون پس از دوران رضاشاه پیگیری نشد. این قانون پس از پایان حکومت رضا شاه در شهریور بیست، به فراموشی سپردهشد و اجرا نگردید.
گاه حکومتهای اسلامی رعایت حجاب را در کشور خود اجباری اعلام کردهاند. در این زمینه میتوان به عربستان سعودی، ایران، سومالی اشاره نمود.
تا قبل از رسمیت یافتن حجاب اجباری (در سال 1359 خورشیدی) یعنی دو سال بعد از انقلاب، در ایران زنان اختیار کامل بر پوشش خود را داشتند. وزنان با حجاب و بی حجاب در کنار هم به فعالیت اجتماعی می پرداختند وبرای هیچ یک از این دو قشر از لحاظ قانونی منعی وجود نداشت و برخوردی صورت نمی گرفت.
بعدازانقلاب ایران، با اجباریشدن حجاب، مخالفت برخی صاحبنظران برانگیخته شد. برای نمونه محمود طالقانی پس از اعلام اجباری شدن پوشش سر برای زنان در ادارات دولتی توسط امام خمینی به موضعگیری علیه آن پرداخت. روزنامه اطلاعات به نقل از وی در شماره ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ نوشت:
حتی برای زن های مسلمان هم در حجاب اجباری نیست چه برسد به اقلیت های مذهبی...ما نمی گوییم زنها به ادارات نروند و هیچ کس هم نمیگوید...زنان عضو فعال اجتماع ما هستند...اسلام و قرآن و مراجع دین می خواهند شخصیت زن حفظ شود. هیچ اجباری هم در کار نیست. مگر در دهات ما از صدر اسلام تا کنون زنان ما چگونه زندگی میکردند؟ مگر چادر می پوشیدند؟...کی در این راهپیمایی ها زنان ما را مجبور کرده که با حجاب یا بی حجاب بیایند؟ این ها خودشان احساس مسئولیت کردند. اما حالا اینکه روسری سر کنند یا نکنند باز هم هیچکس در آن اجباری نکرده است.»
هرچند موافقان حجاب اجباری در آن دوران با توسل به دلایل و برهانهایی موافقت خود را با «اجباریکردن حجاب» اعلام میکردند. نهایتا حجاب در ایران اجباری گشت و به اعتراض زنان توسط طرفداران حجاب حمله شد . از سال ۱۳۵۷طبق دستور امام خمینی، ورود زنان بدون حجاب به ادارات دولتی ممنوع شد و درسال ۱۳۶۳ با تصویب قانون مجازات اسلامی در مجلس شورای اسلامی ایران، عدم رعایت حجاب در معابر عمومی موجب حکم حد شرعی ۷۲ ضربه جاری شد. گاه افراد بدحجاب دستگیر به جریمه نقدی محکوم می شوند.
نویسنده :مریم واقف
منابع
پوشش زنان در ایران باستان بنا به شرایط، همیشه سبک و اسلوب خاصی داشتهاست. بررسیها نشان میدهد که پوشش تمام بدن در دورههای مختلف تاریخی چه نزد زنان و چه نزد مردان در ایران یک حقیقت بودهاست و به هیچ وجه ایرانیان در برهنگی به سر نمی بردهاند. اما این را بایستی در نظر داشت که پوشش کامل و آراسته همراه با تزیینات زنان در ایران،با پوشش چادر سیاه اسلامی بسیار متفاوت بود. برخی معتقد هستند که این پوشش کامل و آراسته به نوعی ریشه به وجود آمدن حجاب در دنیا است.
ویل دورانت معتقد است نقش پوشش و حجاب زنان در ایران باستان چنان برجستهاست که میتوان ایران را منشاء اصلی پراکندن حجاب در جهان دانست. دایره المعارف لاروس نیز به وجود حجاب زنان در ایران باستان اشاره میکند. در تفسیر اثنی عشری چنین آمدهاست: «تاریخ نشان میدهد که حجاب در فرس(فارس) قدیم وجود داشتهاست.»
تاریخ پوشاک به طور کلی بخشی از تاریخ تمدن و فرهنگ انسان است و برای آگاهی از پوشش در ایران، باید فرهنگ مردم ایران را هم بررسی کرد.روند تاریخ تمدن و فرهنگ انسانی از زمانی آغاز شد که انسانها زندگی فردی و غارنشینی را رها کرده و هستههای ابتدایی نخستین جامعه بشری را پدید آوردند. از این رو در هر جامعهای بنا به شرایط زیر نوع پوشاک و پوشش زنان و مردان متفاوت شد:
برای نمونه در جنگها بانوان مبارز ایرانی پوششی همچون مردان میپوشیدند که گواه این سخن جنگ سهراب با گرد آفرید است که تا زمانی که کلاهخود از سر گردآفرید نیفتادهبود، سهراب به زن بودن او پی نبرده بود.
زرتشت در حدود بیش از هزار سال (و به روایاتی بیش از هزاران سال) پیش از میلاد مسیح، در کتاب یسنا بر عفت سرشتین در کنار پوشش ظاهری پافشاری کردهاست.
در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در ذیل عنوان «پوشاک اقلیتهای میهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتی چنین میخوانیم: «این پوشاک که بانوان زرتشتی از آن استفاده میکنند، شباهتی بسیار نزدیک به پوشاک بانوان نقاط دیگر کشور ما دارد. چنان که روسری آنان از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسری بانوان بختیاری است و پیراهن، شبیه پیراهن بانوان لُر در گذشته نزدیک است و شلوار، از لحاظ شکل و بُرش، همان شلوار بانوان کُرد آذربایجان غربی است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندری است».
در ایران باستان زنان ومردان را هیچگاه برهنه نمیبینیم، نسبت به محل زندگی، آب وهوا وشیوه کار و زندگی هر شهر و روستا پوششهای گوناگونی وجود داشته که نمونه آن را هم اکنون در پوشش زنان گیلکی، مازندرانی، کرد، لر، بلوچ، بختیاری، اقوام دیگر و زرتشتیان مشاهده میکنیم.
از ویژگیهایی که در اینگونه پوششها به شکل یکسان وجود دارد دو چیز است، نخست اینکه این پوششها با رنگهای طبیعت همگون است یعنی رنگهای سرخ، سبز، ارغوانی، زرد ودیگر رنگها در پوشش آنان بوده وکمتر از رنگهای تیره به ویژه سیاه استفاده می شده چون باور داشتند رنگهای کبود، افسردگی آور وغم انگیز است. دوم اینکه در همه پوششها دستان زن و مرد برای انجام کارها به ویژه برای کشاورزی آزاد بود، نمونه پوششها را در اقوام لر، کرد، بلوچ، گیلکی و... می توان یافت.
مادها نخستین دودمان ایرانی را در ایران تشکیل دادند. دولت ماد را می توان پیشاهنگ دولت آریایی و دولت بزرگ هخامنشی دانست. همچنین کوروش بزرگ پس از فتح ماد همدان را که پایتخت دولت ماد بود، مرکز پادشاهی خود قرار داد و پارسیان از آداب و رسوم و حتی طرز پوشاک مادها بهره مند شدند.
کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» دربارهٔ پوشش زنان در دوران مادها با تکیه بر نقوش برجستهٔ برجا مانده میگوید که پوشاک زنان آن دوران از دید شکل با پوشاک مردان یکسان است. در ادامه دربارهٔ آن نقوش چنین مینویسد:«مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده میشوند. به نظر میرسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذاردهاند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان است.»
به نظر میرسد که پوشش زنان در دوران هخامنشیان با دوران مادها چندان تفاوتی نکرده باشد. توسط یک هیات روس در دره پازیریک، قطعه فرشی کشف شده که مراسم مذهبی را ترسیم میکند و توسط چهار زن جشن گرفته شدهاست. آنها ایرانی الاصل هستند و لباس هخامنشی به تن دارند... در این فرش شباهت لباس زنان با مردان بسیار قابل توجهاست، فرضیهای که توسط هرودوت پیش از این تایید شدهاست.
پلوتارک مورخ یونانی در مورد شرایط ایران در زمان هخامنشیان مینویسد که «هر گاه لازم است زنان ایران از خانه خارج شوند و به سفر روند، درون چادرهای در بستهای مینشینند و چادر را بر روی گردونهای قرار میدهند و حمل مینمایند.» احمد کسروی نتیجه میگیرد که استفاده از چنین چادری ویژه توانگران بوده و افراد عادی جهت رفت و آمد، مشابه کوچکتر آن را بر سر میگرفتهاند و به تدریج ظاهر آن تغییر کرده و به صورت امروز در آمده ولی نام چادر همچنان بر آن باقی ماندهاست.
ادامه دارد ....
تا پیش از این ، کنشگران جنبش زنان بر خواسته ها و مطالبات مشخصی پافشاری داشتند. به طوری که، جریان ها را می توان با خواسته های آنها شناسایی کرد. برای نمونه، جریان هایی که بر تغییر قوانین تبعیض آمیز تاکید داشتندو یا خواهان قانون بی سنگسار بودند. برخی معتقدند خواسته ها و عملکرد جنبش زنان نیز نسبت به سال های گذشته دستخوش تغییر وتحول گردیده است.
مهم تر از هر چیز لازم است که تنوع درونی «زنان ایران» را در نظر بگیریم. زنان ایران موجودیت یک شکل و یکسانی ندارند و به طبقات و قومیت های مختلفی تعلق دارند، به همان میزان تنوع اجتماعی که وجوددارد،اولویت های یکسانی نیز نمی توان برای زنان در نظر گرفت. اتفاقی که اغلب رخ می دهد، این است که مطالبات و مسایل بخشی از زنان که دسترسی به منابعی برای ابراز خواست های خود دارند، به عنوان خواست های عمومی زنان ایران طرح می شود و این موضوع که حتی اگر این مسایل مشترک باشند، در طبقات و گروه های مختلف از اولویت های مختلفی برخوردارند ، مغفول می ماند.
با حذر از تعمیم آنچه که خود منطبق با خواستگاه طبقاتی و اجتماعی خود، به عنوان مسئله ی دارای الویت برای «زنان» تلقی می کنیم، بگذاریم تا زنان خود از اولویت های خود بگویند. به میان زنان برویم و نه بر اساس حدسیات خود، که بر اساس پژوهش و مطالعه ی علمی و مستند بگوییم که طبقات مختلف زنان ایران چه خواست ها و اولویت هایی دارند. جای خالی درک و شناخت این اولویت در میان فعالان جنبش زنان بسیار مشهود است.
تحولات اقتصادی بر بسیاری از مسائل جامعه و زنان تاثیر گذاشته و در نهایت مسائلی را به اولویت های مطرح زنان در گذشته افزوده است . در چند سال گذشته در ایران، تحولاتی در برخی حوزه ها روی داده است که مسائل زنان همچون سایر مسائل اجتماعی تا حدود زیادی از آن متاثر گشته است.
تحولات اقتصادی در چند سال گذشته یکی از تاثیرگذارترین آنهاست که موجب افزایش فشار اقتصادی بر طبقات محروم و متوسط شده. اگر چه این تنها زنان نیستند که از نتایج فشارهای اقتصادی رنج می کشند اما بازتاب این فشارها خود را به اشکال متفاوتی در زندگی آنان نشان می دهد. زنان و دختران طبقات محروم در کنار تمام وظایف خانگی به ناچار وارد بازار کار می شوند. کاری که عمدتا نه مهارتی را به آنان می آموزد و نه خلاقیتی در آن وجود دارد.
زنان طبقه متوسط نیز به گونه دیگری از این فشارها متاثر می شوند. آنان که در سالیان گذشته با ورود به دانشگاه ها، امکان تحصیل یافته و حضور اجتماعی گسترده تری پیدا کرده اند، در بازار رقابتی کار به دلیل گسترش بیکاری در جامعه جزو اولین گروه هایی هستند که از بازار کار کنار گذاشته شده و ناگزیر خانه نشین می شوند.
گروهی که در انتظار ورود به دانشگاه ها هستند
نیز به دلیل عدم توانایی در تامین هزینه های تحصیلی و یا تامین هزینه های زندگی در
شهری دیگر، کم کم ناچار به کناره گیری از تحصیل شده و اندک اندک تعاملشان را با
جامعه از دست داده و آنان نیز به دلیلی دیگر خانه نشین می شوند.
در کنار خانه نشینی زنان و کمتر شدن حضور اجتماعی آنان و شکل گیری جامعه ای
مردانه، خشونت گسترش می یابد. این خشونت که گاه خود پیامد ناتوانی مردان در برابر
فشارهای اقتصادی است به خانه ها نیز کشیده می شود. به این ترتیب خشونت علیه زنان و
کودکان در سطوح مختلف گسترش می یابد. چیزی که هم اکنون نیز تا حدود زیادی در جامعه
و خانواده ها قابل مشاهده است. بالا رفتن آمار کودک آزاری های حاد گزارش شده در دو
سال گذشته خود مشتی از خروار است.
افزایش فشارهای اقتصادی منجر به بالا رفتن سن ازدواج می شود- که این به خودی خود منفی نیست و در یک جامعه مدرن می تواند نشانه رشد نیز باشد- و فرآیند ورود به بزرگسالی را برای آنان طولانی تر می کند.
طلاق پدیده ایست که همواره در ایران وجود داشته اما افزایش چشمگیر نرخ طلاق تغییر دیگریست که در سال های گذشته در ایران به وضوح قابل مشاهده است. هر چند طلاق می تواند یک پایان دراماتیک نبوده و به نوعی تولدی دوباره تلقی شود اما در ایران گره خوردن آن با تبعیض های متعدد، نگرش های نادرست فرهنگی وعدم استقلال مالی منجر به پدید آمدن مسائل گوناگونی برای زنان می شود.
همه آنها در کنار مسائلی نظیر نابرابری در قوانین مدنی، تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها و ... که از سال ها قبل در رابطه با زنانی ایرانی مطرح بود، جای خواهند گرفت چرا که مسائل گذشته نیز همچنان حل نشده باقی مانده است. با توجه به پیچیدگی این کلاف ، اولویت بندی کردن مسائل یا مهم و غیر مهم کردن آنها چندان ممکن نیست.
اولویتهایی که بخش های مختلف جنبش زنان در سال های گذشته پیگیری می کردند همچنان به قوت خود باقی هستند، اما آنچه که در شرایط فعلی می تواند به عنوان یک اولویت جدید مورد توجه قرار بگیرد، یافتن راهکارهای نو برای پیگیری این مطالبات است به عبارتی دیگر در حال حاضر آنچه که تغییر کرده است خواسته های زنان نیست بلکه شیوه دستیابی به آن است. جنبش زنان نیازمند افزودن شیوه های جدید به شیوه های گذشته است.
مطالبات حقوقی زنان و مبارزه با خشونت علیه زنان همچنان از مهمترین مطالباتی هستند که می توانند به عنوان یک اولویت، محور بسیاری از فعالیت ها قرار بگیرد و البته یافتن روش های کار برای تحقق این مطالبات در شرایط فعلی نیز کم اهمیت تر از خود این مطالبات نیست و حتی می تواند به عنوان یک اولویت جدید در کانون توجه فعالان جنبش زنان قرار گیرد.
نویسنده: مریم واقف
خانم مریم میرزاخانی (ریاضیدان ایرانی (متولد تهران 35ساله برنده جایزه ستر انجمن ریاضی آمریکا در سال ۲۰۱۳ است. او هم اکنون استاد دانشگاه استنفورد ساکن آمریکااست.
میرزاخانی از یازدهم شهریور ماه ۱۳۸۷ (اول سپتامبر ۲۰۰۸) در دانشگاه استنفورد استاد دانشگاه و پژوهشگر رشته ریاضیات است. پیش از این، او استاد دانشگاه پرینستون بود.
از مریم میرزاخانی به عنوان یکی از ده ذهنِ جوان برگزیده سال ۲۰۰۵ از سوی نشریه پاپیولارساینس در آمریکا و ذهن برتر در رشته ریاضیات تجلیل شد. دلیل انتخاب خانم میرزاخانیفعالیت ایشان در زمینه محاسبه حجم های فضایی منحنی هندسی می باشد .
مریم میرزاخانی، استادیار جوان دانشگاه استنفورد در سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ (سال سوم و چهارم دبیرستان) از دبیرستان فرزانگان تهران موفق به کسب مدال طلای المپیاد ریاضی کشوری شد و بعد از آن در سال ۱۹۹۴ در المپیاد ریاضی جهانی هنگ کنگ با ۴۱ امتیاز از ۴۲ امتیاز مدال طلای جهانی گرفت. سال بعد یعنی ۱۹۹۵ در المپیاد جهانی ریاضی کانادا با ۴۲ امتیاز از ۴۲، رتبهٔ اول طلای جهانی را به دست آورد.
میرزاخانی دوره کارشناسی ریاضی در دانشگاه صنعتی شریف تهران آغاز کرد. او با دریافت بورسیه از طرف دانشگاه هاروارد به آنجا رفت و دورهٔ کارشناسی ارشدرو دکتری خود را در دانشگاه هاروارد پشت سرگذاشت.
او به همراه ۹ محقق برجسته دیگر در چهارمین نشست۱۰ برلیان نشریه پاپیولارساینس در آمریکا مورد تقدیر قرار گرفت. به نوشتهٔ یواس ای تودی این فهرست ۱۰ نفره شامل محققان و نخبگان جوانی است که در حوزههای ابتکاری مشغول به فعالیت هستند و با این حال معمولا از چشم عموم پنهان ماندهاند. این فهرست بر اساس پیشنهادهای ارائه شده از سوی سازمانهای گوناگون، روسای دانشگاهها و ناشران انتشارات علمی برگزیده شدهاند. این محققان برجسته جوان در حوزههای گوناگونی از گرافیک رایانهای تا ریاضیات و علوم رباتیک، افقهای تازهای در مرزهای جهان اطراف ما گشودهاند که مریم میرزاخانی ریاضیدان 35 ساله ایرانی یکی از آنهاست.
میرزاخانی در سال ۱۹۹۹ میلادی موفق شد راهحلی برای یک مشکل ریاضی
پیدا کند. ریاضیدانان مدتهای طولانی است که به دنبال یافتن راه عملی برای محاسبه
حجم رمزهای جایگزین فرمهای هندسی هذلولی بودهاند و در این میان مریم میرزاخانی
جوان در دانشگاه پرینستون نشان
داد که با استفاده از ریاضیات شاید بتوان بهترین راه را به سوی دست یافتن به راهحلی
روشن در اختیار داشت: محاسبه عمق حلقههای ترسیم شده بر روی سطوح هذلولی.
میرزاخانی در تلاش است تا معمای ابعاد گوناگون فرمهای غیر طبیعی هندسی را حل کند.
در صورتی که جهان از قاعده هندسه هذلولی تبعیت کند، ابتکار وی به تعریف شکل و حجم
دقیق جهان کمک خواهد کرد. در واقع مشکل این است که برخی از این اشکال هذلولی همچون doughnuts و یا
amoebas دارای ظاهری بسیار نافرم هستند که محاسبه حجم
آنها را به معمایی جدی برای ریاضیدانان مبدل کردهاست. اما میرزاخانی با یافتن
راهی جدید در واقع دست به یک ابتکار عمل بزرگ زد و با ترسیم یک سری ازحلقهها بر
روی سطح این گونه اشکال پیچیده به محاسبه حجم آنها پرداخت.
کاربردهای عملی اندکی برای پژوهش او وجود دارد ولی اگر مشخص شود که جهان توسط هندسه هذلولوی اداره می شود، کار او می تواند به تعریف دقیق شکل و حجم آن کمک کند.
جیمز کارلسون از انستیتو ریاضیات کلیClay Mathematics Institute)) میگوید:
میرزاخانی در یافتن ارتباطات جدید، عالی است. وی میتواند به سرعت از یک مثال ساده به دلیل کاملی از یک نظریه ژرف و عمیق برسد.
مریم میرزاخانی از دانشآموزان نخبه المپیادی کشور است که در سال ۱۳۷۴ در المپیاد جهانی ریاضی علاوه بر دریافت مدال طلا با کسب بالاترین امتیاز به عنوان نفر اول جهان شناخته شدهاست و از جمله بازماندگان سانحه غمبار سقوط اتوبوس حامل نخبگان ریاضی دانشگاه صنعتی شریف به دره در اسفندماه ۷۶ است. در این حادثه اتوبوس حامل دانشجویان ریاضی شرکتکننده در بیست و دومین دوره مسابقات ریاضی دانشجویی که از اهواز راهی تهران بود به دره سقوط کرد و طی آن شش تن از دانشجوی نخبه ریاضی دانشگاه صنعتی شریف شامل آرمان بهرامیان، رضا صادقی - برنده دو مدال طلای المپیادجهانی - علیرضا سایهبان و علی حیدری، فرید کابلی، دکتر مجتبی مهرآبادی و مرتضی رضایی دانشجوی دانشگاه تهران که اغلب از برگزیدگان المپیادهای ملی و بینالمللی ریاضی بودند در اوج بالندگی و شکوفایی علمی ناباورانه، جان باختند.
همسر وی جان وندارک، از پژوهشگران آی بی ام است و از او دارای یک فرزند به نام آناهیتا میباشد.
فیلم مورد علاقه او داگویل است. سلیقه او در فیلم، منعکس کننده ذات پژوهش او که شامل تعیین مشخصات غیرطبیعی فرمهای هندسی است. او می گوید: «گاهی مواقع احساس می کنم در یک جنگل بزرگ هستم و نمی دانم به کجا می روم. ولی به طریقی به بالای تپه ای می رسم و می توانم همه چیز را واضحتر ببینم. آن چه آن گاه رخ می دهد، واقعاً هیجان انگیز است».
با آرزوی سلامتی و موفقیت هر چه بیشتر برای این اعجوبه ریاضیات و مایه افتخار همه ایرانیان
تهیه کننده:مریم واقف
منبع :خبرگزاری معتبر
ویکی پدیا